دیالوگی در سریال مختار وجود دارد به این مضمون که " حکایت حوادث سیاسی در عراق عرب همانند بوته زار داغ و خشکی است که به سرعت شعله ور شده و مثل برق و باد خاکستر میشود" تحولات امروز عراق هم نشان میدهد، هیچ برآورد دقیقی از تحولات عراق و آینده سیاسی، امنیتی این کشور وجود ندارد؛ و این کشور واقعا مصداق همان بوته زاری خشک و داغ میماند که به راحتی آتش میگیرد. به سرعت شعله ور میشود و خیلی سریعتر از آنچه که تصور میکنیم به خاکستر تبدیل میشود. "
مطالعات تاریخی نشان میدهد که این مساله و این درد، مال دیروز و امروز نیست. بلکه ریشه در اعماق تاریخ پر فراز و نشیب این کشور دارد و فقط کافی است با کمی حوصله و به دور از تعصبات تاریخی و مذهبی و سیاسی، این کشور را مطالعه کنیم.
عراقی که عرصه را بر امام معصوم شیعیان حضرت علی (ع) تنگ، او را خانه نشین و سپس توسط گروهکی جاهل و تنگ نظر و متعصب خشکه مذهب فرق سرش را شکافتند و تنها چند سال بعد از آن، در خیانتی آشکار، بر دعوت خود از فرزند مظلوم و معصومش عدول کرده و با خنجرهای تیز و دشنههای داغ، حادثه تلخ و غم آنگیز عاشورا را رقم زده و لکه ننگی را در تاریخ از خود به جای گذاشتند.
اما عراق امروزی اقتضائات خاص خود را دارد و این کشور بنابر دلایل متعدد داخلی و خارجی به همین راحتی روزگار خوشی را نخواهد دید و تصور اتحادی خوش و روزگاری آرام تصور غلطی است برای این سرزمین پرماجرا.
آنچه اخیرا در این کشور هم شاهدش بودیم، ادامه همان شرایط دشواری است که تار و پود عراق را احاطه کرده است. در حوادث تلخ چند روز اخیر، اگر چه همچنان رد پای بیگانگان بطور خزندهای دیده میشود، اما ساده انگاری است که بپذیریم که این یک اتفاق ساده بوده و جناب مقتدا صدر برای همیشه از صحنه سیاسی عراق کنار رفته باشد؟! که هرگز چنین نبوده و ایشان اهداف مهمتر و بلندمدت تری را در سر میپرواند که در ادامه بدان خواهم پرداخت.
اما قبل از هر چیز باید گفت که یکی از مهمترین موضوعات در عراق این است که این کشور از زمان نو تحول خواهی ژئوپلیتیکی، در دوره نو تجددخواهی هرگز نتوانسته به مرحلهای از ثبات سیاسی و اجتماعی ولو در حد خیلی معمولی برسد.
به همین دلیل است که این کشور جولانگاه کشمکشها و تعارضاتی اعم از داخلی و خارجی است که هرگز به این کشور اجازه ثبات نمیدهد. در کنار مسائل مختلف، به نظر دلایل زیر کمی مهمتر از دیگر موارد باشد.
اول از همه باید گفت که روند سیاسی این کشور تنها از یک بحران تازه متولد شده رنج نمیبرد بلکه این مساله برآمده از اشتباهات صورت گرفته در آغاز تجربه دموکراتیک عراق است.»
در حالی که در عراق بنای سیاست بر مواردی همچون اصل طایفهگرایی، اقوام و عشیره گرایی پایبند بوده و قدرت را بر اساس آن تقسیم میکنند و بسیاری از گروههای ذی نفوذ نمیخواهند از این سازوکار دست بردارند؛ لذا جریان روشنفکر و تکنوکرات و برخی از گروههای ملی بیهوده تلاش کردند تا از کنار این اصول بگذرند، که همین هم باعث شکست مکرر آنان در انتخاباتهای مختلف و حتی تدوین قانون اساسی مدرن در عراق شد و نه تنها تغییری اساس ایجاد نکردند، بلکه اکثر این جریانات به حاشیه رفتند؛ لذا بخشی از تاکتیک کناره گیری صدر از فعالیتهای سیاسی متاثر از همین موضوع میباشد.
مساله دوم بر میگردد به ماهیت ساختاری حزب مقتدا صدر و استخوان بندی ارکان شکل دهنده این جریان سیاسی. واقعیت امر اینست که عمده طرفداران صدر جریانی تحول خواه، تکنوکرات و بخش جوان آن اساسا از جریانی کاملا متفاوت و افکار غیر دینی و غیر مذهبی برخوردارند که خود را پیرو اندیشه لیبرالیسم میدانند و این طیف مقتدا صدر را بخاطر افکار نزدیک به دیدگاههای لیبرالی اش میپسندند و به همین دلیل نمیخواهند او کنار برود.
مساله مهمتر دیگر که باید بیشتر مورد توجه ایران باشد این است که، بخشی از جریانات سیاسی و مذهبی و حتی روشنفکران عراق در صدد احیای هویت عربی خود در حوزه ژئوپلیتیکی جهان عرب بوده و نزدیکی این کشور به عربستان و حضور فعال در نشست اخیر ریاض که با حضور جو بایدن رئیس جمهور آمریکا برگزار شد و نادیده گرفتن بخش آشکار مخالفت با اسرائیل در همسویی با کشورهای عرب منطقه، دقیقا در همین راستا صورت میگیرد.
مقتدا صدر و جریان وی هم بخشی از همین واقعیت پنهان عربی بودند که الان خود را به عنوان یک قطب قدرت کارساز و تعیین کننده معرفی میکند.
مقتدا صدر در حال حاضر صرفا یک نفر با چهره سیاسی مشخص نیست، بلکه جریانی قدرتمند و جسور در داخل عراق و جریانی ماجراجو در خارج عراق پیشتیبان وی هستند.
به جرات میتوان گفت که او یعنی آقای صدر به دنبال اهدافی بالاتر از اهداف سیاسی در عراق و جهان شیعه است حتی با افرادی همچون سید حسن نصرالله هم بر سر مسائلی کلان رقابت دارد؛ که به نظر یکی از اهداف بلند پروازانه وی رسیدن به مرجعیت شیعیان در عراق و شیعیان عرب میباشد.
مساله بعدی این است که ترکیه سالهاست که به بهانه مبارزه با جدایی طلبان کرد، خاک عراق را اشغال کرده و مدام عملیات نظامی انجام میدهد و آمریکا و متحدان غربی اش بسیاری از مردم عراق را کشته اند، ولی گروههای معلوم الحال چشم بر همه این تجاوزات بستهاند و مرتب ایران را متهم میکنند. در حالی که ایران خیرخواهترین کشور نسبت به سرنوشت عراق است.
مساله اساسیتر دیگری که اجازه سامان دادن به عراق متحد و امن را نمیدهد، فساد سیستمی گسترده و ریشه دوانده در این کشور است که از زمان تحریمهای شدید بین المللی و تضعیف حاکمیت حزب بعث به سرکردگی صدام حسین آرام آرام در بدنه حاکمیت و کلیه دوایر دولتی و حکومتی شکل گرفت و در اواخر دوران رژیم حزب بعث به اوج خود رسید، به گونهای که در عراق امروزی هیچ کاری بدون رشوه، زد و بند و روابط غیر متعارف پیش نمیرود. این مساله را میتوان در انبوه سلاحهای جنگی که در بین مردم بویژه جوانان عراقی وجود دارد به خوبی حس کرد.
در مجموع باید گفت که عراق در روند نوپای سیاسی این کشور، تنها از یک بحران تازه متولد شده رنج نمیبرد بلکه این مساله برآمده از اشتباهات صورت گرفته در آغاز تجربه دموکراتیک عراق بعد از فروپاشی و اشغال است که به این سادگی دست از سر این کشور بر نمیدارد.»
عراقی که روزانه میلیونها بشکه نفت میفروشد و یکی از ثروتمندترین مکان جغرافیای جهان، در فقری چند منظوره دست و پا میزند، اما به جای تفکر بر وحدت سرزمینی، در اقیانوسی از حواشی گرفتار شده اند.