به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط ؛ داریوش مهرجویی جایگاه مهمی در تاریخ سینمای ایران دارد. با این حال، او هم رفتهرفته مانند مسعود کیمیایی با شرایط جامعه و سینما بیگانه شده و در نتیجه میبینیم که فیلمهای سالهای اخیرشان با انتقادات شدیدی از سوی مخاطب مواجه میشوند. اتفاقی که البته در زمان اکران هر کدام از فیلمهایشان فراموش میشود و دوستداران این فیلمسازان با این امید که شاهد بازگشت فیلمسازان محبوبشان به دوران اوج خواهند بود، به استقبال فیلمهای جدید این استادان میروند و متاسفانه هر بار هم مانند اتفاقی که در مورد «لامینور» رخ داده، ناامید از سالن بیرون میآیند.
از این منظر؛ «لامینور» نشاندهنده سقوط فیلمسازی است که نتوانسته خود را با شرایط جدید وفق دهد. فیلمی که تمام اجزای آن کهنه جلوه میکند. از شخصیتهای جورواجور فیلم که حتی یکیشان باورکردنی و قابل تحمل نیست، تا خط داستانی فیلم که ظاهرا برای این شکل گرفته که داریوش مهرجویی در برابر یک محدودیت قدیمی در ایران و اتفاقاتی که مهم میداند، موضعگیری کند. جز این چیزی در «لامینور» نمیتواند دید.
برای توضیح بهتر این موضوع که مجموعه آدمهایی «لامینور» جز کلیشه و شعار برای مواجهه با یک محدودیت قدیمی در ایران نیستند، کافی است یک بار دیگر شخصیتهای «لامینور» را از نظر بگذرانیم. همه سرگردانند و هیچکدام در جایگاه شخصیت نمینشینند و مهمتر از آن هم اینکه مهمترین عنصر فیلم یعنی موسیقی هم این میان گم است و جای خالی این کمبودها را نمیتوادن پر کند. موسیقیای نه آنچنان قدرتمند که بتواند تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهد و نه در حدی که تبدیل به دغدغه تماشاگر شود! حضور این موسیقی از نظر حجمی هم برای پرکردن جاهای خالی فیلم کافی نیست و وقتی این را در کنار جنس رویدادهای فیلم قرار میدهیم -که آشکارا با شرایط امروز تناسبی ندارند- شدت ضعف فیلم خود را بهتر نشان میدهد. در این زمینه کاش کسی از داریوش مهرجویی میپرسید که آیا معضلات دخترهای امروز، به خصوص در این طبقه اجتماعی که در فیلم میبینیم، هنوز هم همانند سالهای دور گرفتاری در بند و بست تعصب و سنتهاست؟
اگر به این مشکلات ایرادات ساختاری از قبیل بازی بسیار بد تمام بازیگران به خصوص سیامک انصاری، کاوه آفاق و پردیس احمدیه را بیفزاییم -که باعث کمیک شدن فیلم شدهاند- بهتر مشخص میشود که «لامینور» چگونه فیلمی است و نبوغ داریوش در زمان ساختن این فیلم کجا بوده است؟ فیلمی که به تنهایی میتواند کارنامه هر فیلمسازی، حتی فیلمسازی در حد و اندازه داریوش مهرجویی را نیز به خطر اندازد!