۰۵ تير ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۳
تعداد بازدید: ۶۶۲۷۷
نوشتاری از «اسماعیل عسلی»
«اسماعیل عسلی» در یادداشت اختصاصی خود در خطوط به وضعیت کودکان کار در کشور اشاره کرده است.
کد خبر: ۱۶۷۱۶

کودکان کار و اما و اگرها

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط، چراغ قرمز چهارراه ها علاوه بر توقف، پيامي ديگر هم دارند. پيام کودک و يا کودکاني که به سمت اتومبيل ها روانه مي شوند. گاه با منقل سيمي گردان که دود اسفند از آن خارج مي شود. گاه با افشانه هايي که بي ملاحظه روي شيشه جلو اتومبيل ها پاشيده مي شود و گاه دستي که به سوي راننده دراز مي گردد. از اين فراتر زني محجبه که روي پوشانده و جوراب هايي در دست دارد.
جوانک هايي که سايه بان مي فروشند يا لنگ و امثالهم.
چهره زشت فقر در اکثر چهارراه ها فشار رواني رانندگان را افزون مي کنند و گاه پرخاشگري را!
راستي اين همه کودک پسر و دختر که بيشتر مي توان آنها را در قبرستان ها، چهارراه ها و کنار پارک ها ديد از کجا آمده اند؟
اين زنان و دختران روي پوشيده که تا نيمه هاي شب به شيوه هاي مختلف دست نيازشان دراز است راوي کدام حقيقتند که عکس و تصوير آنها بيشتر در فضاهاي مجازي ديده مي شود؟
يک بررسي آماري نشان دهنده اين واقعيت است که اکثريت قريب به اتفاق آنها کودکان مهاجر افغان اند.
کودکاني که از داخل سطل ها به دنبال اشياء قابل فروش مانند پلاستيک، ظروف يک بار مصرف، شيشه هاي نوشابه و خرده آهن هاي دورريز هستند.
هرچند تورم و گراني و فقر را نمي توان کتمان کرد اما چهره زشت و پيداي آن توسط کودکان مهاجري به نمايش گذاشته مي شود که ايراني نيستند اما به نام ايران ثبت و ضبط مي-شوند.
متوليان امور هم گهگاه به جمع آوري اين کودکان و بعضاً نوجوانان اقدام مي کنند اما گويي پس از لحظاتي کوتاه مانند چمن هاي ريشه دار باز در سر چهارراه ها سبز مي شوند و تعدادشان آنقدر زياد است که پس از سبز شدن چراغ راهنما هم به اتومبيل ها اجازه عبور نمي دهند.
چه بايد کرد با اين خيل متکديان که در هر نقطه از شهر لول مي خورند؟
آيا مراکزي براي نگهداري آنها هست؟
مرد افغانستاني باغباني که مورد سئوال و جواب قرار گرفت تا در باغي نگهباني دهد در شرح حال خود گفت: دخترانش را در شيراز شوهر داده. سه داماد دارد. خانه خريده و کارت اقامت در ايران دارد. پسرانش هم از کودکي در همين چهارراه ها کاسبي کرده اند او براي آنکه با همسرش در محل نگهباني باغ اقامت کند به کمتر از ماهي ده ميليون تومان راضي نشد و چون محل نگهباني را ديد گفت اين محل براي ما کوچک است چون چند فرش دست باف داريم و مبل و صندلي، اگر محل را گسترش دهيد و اتاق بزرگ تر ديگري بسازيد آن وقت حاضريم نگهباني دهيم.
وضعيت به گونه اي پيش رفته که باغستان ها، ساختمان هاي در حال ساخت، مزارع و کشتزارها و کارهاي ساختماني، بالاي نود درصد توسط افغان ها اداره مي شوند و کارگران ايراني را به هر دليل راه به جايي نيست و يا در مقام مقايسه نمي پذيرند زيرا قانون براي کارفرمايان محدوديتي مانند بيمه ايجاد کرده که معمولاً زير بار آن نمي روند.
در سکوي جوي هاي خيابان ايمان شمالي «وکلا» در صبح علي الطلوع کارگران ايراني مهاجر از روستاها و شهرستان ها که بعضاً سيستاني و بلوچ هستند با کيسه اي که نشان دهنده لباس کار آنهاست به انتظار مي نشينند تا شايد اتومبيلي جلو پاي آنان توقف کند و دست به انتخاب براي يک روز کاري بزند.
هرچند مهاجرت هاي ناشي از جنگ و خشکسالي و آوارگي کشورهاي اروپايي را هم تحت تأثير رفتارهاي فرهنگي و اجتماعي قرار داده اما آنچه مسلم است آنها حق انتخاب دارند به گونه اي که جوانان سالم، تحصيل کرده و باهوش را از ميان متقاضيان انتخاب مي کنند و مشکل پيري جمعيتشان را حل مي نمايند.
اما ما برعکس عمل مي کنيم. بعضي جوانان باهوش و تحصيل کرده ما راهي ديار فرنگ مي شوند و به جاي آنها خيل آوارگان کشورهاي همسايه اي که جز قادر به انجام کار کارگري ساختمان و نگهباني و کار در مزارع نيستند دروازه هاي ورود را به روي آنها مي گشائيم.
نتيجه آنکه با مهاجرت 6 ميليون افغان به کشور معلوم نيست آينده جمعيت ما چه خواهد شد!
آيا جز اين است که در فضاهاي مجازي و شبکه هاي معاند چهره کشور را فقير و ناتوان و افزايش متکديان را به نمايش مي گذارند؟
و هيچ گاه و هيچ وقت هم نمي گويند و نمي نويسند که اينها مهاجران افغان يا پاکستان اند.
تدبير و مديريتي ديگر بايد که بدون هيچ ملاحظه اي چهره واقعي مردم خدوم، صبور، قهرمان و زحمتکش ايران را به جهانيان نشان دهيم. نه آنکه مجاز را به جاي حقيقت گذاريم.

برچسب ها: کودکان کار کودک آزاری
ارسال نظر
آخرین اخبار