به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط ؛ جمعه خونین، حج خونین یا جمعه برائت از مشرکین از آن روز به بعد تبدیل به یکی از شمایلهای مذهبی- سیاسی انقلاب اسلامی شد. با این حال نهادهای فرهنگی و هنری حاکمیت در تمام سیوپنج سالی که از این رویداد میگذرد، کمترین کاری برای ماندگاری این واقعه در یادها و خاطرات مردم ایران انجام ندادهاند- و این یکی از انتقادات مهمی است که از نهادهای فرهنگی صورت میگیرد- که در تمام این سالها تلاشی در جهت تصویر کردن و نمایش رفتار غیرقانونی و غیرانسانی پلیس عربستان با حجاجی که تنها و تنها نسبت به انجام یکی از مهمترین وظائف دینی خود مبادرت ورزیده بودند، انجام نداده است. چنان که در تاریخ سینما و حتی شاید هم تلویزیون جمهوری اسلامی ایران حتی یک فیلم یا سریال در این مورد ساخته نشده است و این از نظر منتقدین یک کمکاری آشکار قلمداد میشود...
برائت از مشرکین
برائت از مشرکین تعبیری است قرآنی به مفهوم بیزاری و اجتناب از مشرکین و دشمنان مسلمانان و قطع پیوند با آنها- که البته در ارتباط با فعالیتهای مربوط به بُعد سیاسی و اجتماعی حج نیز اطلاق می شود.
مراسم خونین برائت از مشرکین اما از سال 58، یعنی نخستین حج پس از پیروزی انقلاب با راهپیمایی حجاج در مدینه به شکل جدی برگزار شد و طی آن شماری از حاجیان با هماهنگی دولت سعودی با سردادن شعارهایی بیزاری خود را از شرک و طاغوتهای زمان اعلان و مسلمانان را به اتحاد و برادری دعوت میکردند. این مراسم البته به دلیل نزدیکی دولت عربستان سعودی به آمریکا همواره با دشواریها و محدودیتهایی روبه رو بود و حتی برخی از مفتیان سعودی با تاکید بر فردی بودن حج چنین مراسمی را بدعتآمیز میدانستند.
با وجود این دشواریها و اختلافات، ولی به هر حال این مراسم تا ۱۳۶۶ بدون مشکلات خاصی برگزار میشد، اما در این سال پس از برگزاری تظاهرات آرام مدینه، مقرر شد که مراسم برائت از مشرکین در مکه نیز برگزار شود، با این حال نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی با گازهای خفهکننده و تیراندازی مستقیم و ایجاد رعب و وحشت به سوی حجاج هجوم بردند و در نتیجه بیش از چهارصد تن از حجاج کشته و حدود هفتصد تن نیز زخمی شدند...
جای خالی حج خونین در سینما و تلویزیون
سینمای جهان پر است از فیلمهایی درباره وقایع مهم تاریخی- و در واقع تاکنون تاریخ، انقلابها، قهرمانان و اتفاقهای مهم تاریخی دستمایه ساخت فیلمهای پرشماری بودهاند. در این میان کتمان نمیتوان کرد که تاریخ معاصر ایران نیز دارای فراز و فرودهای بسیاری بوده، ولی با این حال چندان نشانی از این اوج و فرودها در سینما و تلویزیون ایران دیده نمیشود- که البته دلایل بسیاری دارد و بیارتباط با برخوردهایی نیست که همواره در سینمای ایران با آثار جدی و اندیشمندانه به عمل آمده است...
تنها فیلم ایرانی درباره حج خونین
با این حال در منابع اینترنتی میتوان به فیلمی ده دقیقهای تحت عنوان «بینام» برخورد- که با عنوان «روایت مرتضی آوینی از حج خونین» منتشر شده است.
بنا بر گزارشهای منتشرشده درباره این فیلم؛ ظاهرا مستندی از حج خونین سال ۶۶ و کشتار زائران ایرانی در مراسم برائت از مشرکین توسط یک مستندساز ایرانی ثبت و ضبط شده، و وقتی مرتضی آوینی از سفر برگشته آن مستندساز از او درخواست کرده که برای مستندش متن بنویسد- که آن فیلم الان در اینترنت قابل دستیابی است که با صدا و قلم آشنای سیدمرتضی آوینی جزئیات وقوع درگیری را با ذکر ساعت و دقیقه توضیح میدهد...
مستند «بینام» درباره حادثه حج خونین سال ۶۶ در بخش زیادی از گفتارش- با قلم و صدای آوینی- به عظمت راهپیمایی برائت از مشرکین اشاره میکند و تصاویر و صدای پاسخ جمعیت به بلندگوی مراسم در پسزمینه فیلم نیز وصف آوینی درباره عظمت و شکوه راهپیمایی را تأیید میکند. صدای ضرب دمام، یادآور سبک مستندهای روایت فتح است که در تمام طول این گزیده فیلم ده دقیقهای صدای آوینی را همراهی میکند. در ادامه در گفتار آوینی، توصیفی از حضور جمعیتی عظیم را در راهپیمایی میشنویم و تصاویری از راهپیمایانی با عکس امام را در حالی که شعار میدهند میبینیم...
پس از این تصاویر است که راوی مستند به روایت خبری حادثه میپردازد: «بعد از گذشتن از مجموعه حجاج اردنی و فلسطینی، تظاهرات با پاسخدادن به شعارهای بلندگوی مرکزی، در ساعت حدود ۶ و ۴۰ دقیقه به ابتدای سهراهی عبداللهابنزبیر رسید». آوینی سپس مکان و وضعیت نیروهای انتظامات سعودی، مسیر حرکت خانمها آقایان و جانبازان را به دقت شرح میدهد و سپس لحظه درگیری پلیس و چماقداران سعودی با زائران ایرانی را روی تصاویری پرحرارت و دلخراش توصیف میکند. او دیدههایش را با جزئیات ارائه میدهد: «در جناح راست خیابان نیز پلیس به همراه نیروهای امنیتی که به چوبهای میخدار و میلههای آهنی مجهز بودند، شروع به ضرب و شتم حجاج کردند». شرح حادثه با تصاویری تلخ و اثرگذار ادامه مییابد و هنوز سؤال این است چرا چنین مستندی تا این اندازه مهجور مانده است...