وضعیت اقتصادی آشفته است، گرانی بر بازار حاکم شده، کنترل از دست دولت در رفته، تصمیمات غیر کارشناسی بر بحران دامن زده و میزند، حکومت مافیایی در عرصههای اقتصادی تعجب آور است، فساد به صورت گسترده خودنمایی میکند به نوعی که هر چند وقت یک بار بخشی از کانون مدیریت کشور درگیر محاکمات دستگاه قضایی میشود و بسیاری موارد دیگر که میتواند هر کدام به تنهایی بیانگر چالشها و مشکلات کشور باشد. اما از همه اینها بدتر، اقتصاد سیاست زده است.
از هنگامی که بحث تحریم با جدیت مطرح شد و همچنان ادامه دارد، اقتصاد را درگیر خود کرد، اما بدتر آن است که هر نوع گرانی، تورم یا بحران اقتصادی همزمان با اتفاقات سیاسی رقم میخورد. متاسفانه در کشور ما به اندازهای اقتصاد اسیر سیاست است که هر رویکرد سیاسی میتواند بحران اقتصادی ایجاد کند. انتخابات مجلس شورای اسلامی، انتخابات ریاست جمهوری، سفر یک رییس جمهور به کشورمان، سفر یکی از مسوولان کشورمان به خارج، جنگ در هر گوشه از جهان و خلاصه آنکه هر اتفاقی هر چند ساده میتواند اقتصاد ما را به چالش بکشاند.
یکی از جدیترین مسایل سیاسی که اقتصاد را متاثر کرده و میکند، مذاکرات هستهای است. با نگاهی به اولین دور مذاکرات و تحولاتی که در قیمتها رخ داد، متوجه میشویم که تا چه اندازه اقتصاد سیاست زده داریم.
با رفتن دولت روحانی و آمدن دولت رییسی، شاهد شوک دیگری بر اقتصاد بودیم. عدهای پیش بینی میکردند که مذاکرات هوا شود و در مقابل دولت سیزدهم قول میداد که با تمام توان مذاکرات را برای بدست آوردن نتیجه ادامه میدهد. به هر حال اولین روزی که مذاکره کنندگان دولت سیزدهم به هتل کوبورگ وین رفتند، ستونهای متزلزل اقتصاد به لرزه درآمد. پایان هر دور از مذاکرات و آغاز دور بعد، تاثیر مستقیمی بر گزینههای اقتصادی میگذاشت تا آنکه مذاکرات متوقف شد. نتیجه توقف مذاکرات، رشد یک باره دلار، طلا و بحران اقتصادی دیگری بود، تا آنکه قرار شد مذاکرات از وین به دوهه قطر منتقل شود و این بار فقط ایران و آمریکا مذاکره کنند.
همین که زمزمه مذاکره ایران و آمریکا ولو به صورت غیر مستقیم مطرح شد، بار دیگر بازار واکنش نشان داد و اگر نگوییم قیمتها کاهش پیدا کرد، حداقل این بود که روند افزایشی قیمتها متوقف شد تا آنکه این مذاکرات نیز بدون آنکه خروجی مشخصی داشته باشد، پایان یافت. در حالی وزیر خارجه کشورمان این مذاکرات را مثبت ارزیابی کرد که آمریکا و اروپا آنرا بی تاثیر توصیف کردند و همین امر بار دیگر بازارهای کشورمان را مطلاتم کرد.
امروز هم که انریکه مورا هماهنگ کننده اروپایی مذاکرات وین متن پیشنهادی خود را پیشنویس نهایی توصیف و اعلام کرد: مذاکرات برای دست یافتن به متن نهایی پایان یافته و متن تولید شده و آنچه اکنون اتفاق میافتد بستگی به پاسخ مشارکت کنندگان دارد و اکنون پایتختها باید تصمیمگیری کنند، بار دیگر شاهد افزایش قیمتها هستیم، افزایشی سوال برانگیز که میتواند ادعای استقلال اقتصادی را زیر سوال ببرد.اکنون سوال اینجاست که چرا بدین اندازه اقتصاد سیاست زده داریم و دست چه کسانی در کار است که از آب گل آلود اقتصاد سیاست زده، ماهیهای بزرگ صید میکنند.
یک بخش این شرایط به احتمال دخالت بیگانگان باز میگردد. اگر بپذیریم که جنگ از حالت نظامی به اقتصادی تغییر کرده و دشمنان دیگر در فکر رویارویی نظامی نیستند، بلکه با ابزار بحران اقتصادی، سعی دارند کشورمان را به چالش بکشانند، میتوانیم بپذیریم که برخی کشورها بدنبال اهرم فشار اقتصادی هستند و با توجه به بحث مذاکرات هسته ای، سعی دارند اقتصاد را متاثر از مذاکرات کنند. در نتیجه یک بار با اعمال فشار از طریق بیانیه شورای حکام به اهداف خود میرسند، بار دیگر مذاکرات را متوقف میکنند، یک بار توسعه صنعت هستهای را بهانه میکنند، بار دیگر حقوق بشر را دستاویز قرار میدهند و خلاصه آنکه هر بار با هر بهانه اقتصاد ایران را تحت فشار قرار میدهند تا به اهداف خود برسند.
بخش دیگر فرصت طلبان داخلی است که سعی دارند از شرایط متزلزل سیاسی، جیب خود را پر کنند. برای آنکه بدانیم چنین افرادی در کشورمان به وفور یافت میشوند، باید به اصطلاحی که علی لاریجانی رییس ادوار مجلس شورای اسلامی بکار میبرد، توجه کنیم. هنگامی که لاریجانی برای اولین بار از اصطلاح کاسبان تحریم استفاده کرد تا دست عدهای را رو کند، واکنشهای عجیبی از سوی کاسبان تحریم صورت گرفت. کاسبان تحریم در آن زمان لاریجانی را به باد انتقاد گرفتند و دست به تخریب او زدند، در حالی که کاسبان تحریم واقعیتی انکار ناپذیر از وجود افرادی است که نمیخواهند ایران با جهان ارتباط مسالمت آمیز داشته باشد، زیرا در نتیجه آرامش سیاسی، آرامش اقتصادی رقم میخورد و بدنبال آن پولهای بلوکه شده ایران آزاد میشود، تجارت ساماندهی میشود، امکان خرید و فروش قوت میگیرد، تجارت تعهدی به اشکال گوناگون واقع میشود و خلاصه آنکه میتوان به اهداف بزرگ اقتصادی از جمله تحقق رشد ۸ درصدی رونق اقتصادی دست یافت.
اما واقعیت نگران کننده، معضل بزرگ اقتصاد سیاست زده است. تحریمها و تهدیدها اثرات مخرب خودش را بر اقتصاد ایران گذاشته و باید بپذیریم که بخشی از وضعیت تورم و گرانی، ناشی از نهایی نشدن مذاکرات برجام و اتفاقاتی است که از گذشته تاکنون پیش آمده است.
متأسفانه با تمام وجود آماده شنیدن اطلاعات سیاسی از گوشه کنار جهان هستیم. با اخبار مثبت، گمان میکنیم وضع بهتر میشود و با اخبار بد، یعنی باید شرایط بدی را تجربه کنیم. در حالی که هیچ کشوری به اندازه ایران سیاست زده نیست و هیچ کشوری اقتصادش را دو دستی تقدیم سیاست و سیاست زدگی نکرده است.
اما مقصر کیست؟ بی شک بی تجربگی ها، ناکارآمدی ها، سوءمدیریتها و بی برنامگیها نقش تعیین کنندهای در آشفته بازار اقتصادی کشورمان دارد. اگر همه چیز به برجام وصل میشود، ناشی از آن است که تیم اقتصادی دولت اشکال دارد. مگر روسای جمهور گذشته وعده مدیریت مستقل اقتصاد بدون وابستگی به سیاست را سر ندادند و ابراهیم رییسی قبل از پیروزی در انتخابات و پس از رییس جمهور شدن بارها وعده نداد که اجازه نمیدهیم اقتصاد وابسته به سیاست و برجام شود، براستی امروز چرا بدین اندازه اقتصادمان اسیر سیاست است در حالی که میدانیم از همین ناحیه بیشترین و بزرگترین ضربهها را خورده ایم.
کورش شرفشاهی / روزنامه نگار