۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۳
تعداد بازدید: ۱۲۰۷۶۹
نگاه خطوط به یکی از تحسین شده‌ترین فیلم‌های سال اخیر سینمای ایران
یادداشتی از نگار باباخانی درباره فیلم «علف‌زار» ساخته کاظم دانشی
کد خبر: ۲۰۲۰۷

جذابیت‌های آشکار و نهان فیلمی که می‌توانست شاهکاری کوچک شود!

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط ؛ «علف‌زار» با هر متر و معیاری تا این‌جای سال یکی از بهترین فیلم‌های اکران- و البته جشنواره فجر سال گذشته- بوده. فیلمی از کاظم دانشی، با بازی پژمان جمشیدی، سارا بهرامی و ستاره پسیانی که اگرچه در آغاز مسیر نمایش، یعنی پیش از این که دیده شود و توجه تماشاگران را به خود جلب کند، بیشتر به‌عنوان دومین تجربه تهیه‌کنندگی بهرام رادان سر زبان‌ها افتاده بود، ولی بعد از نمایش در جشنواره نگاه‌ها را به خود دوخت و بحث‌ها و جنجال‌های زیادی را به وجود آورد. حضوری پررنگ که شاید به‌خاطر داستان و فضای تلخ و تند و نفسگیر فیلم بود- که براساس یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های قضائی سال‌های اخیر کشور (درباره جوانانی که به یک خانواده در یک باغ حمله کرده و زنان خانواده را جلوی چشم بقیه مورد آزار قرار داده بودند) جلوی دوربین رفته بود- و البته قطعا ساختار درست و روایت هوشمندانه و بازی‌های درخشان بازیگران فیلم نیز در این توفیق بی‌اثر نبود...
 
 با این حال این که دلیل موفقیت فیلم «علف‌زار» هر چه بود، این عامل تاثیری در این نداشت که با یکی از بهترین و البته تند و تیزترین فیلم‌های یکی دو سال اخیر مواجه بودیم. یکی از شجاعانه‌ترین و بهترین فیلم‌های جشنواره گذشته و البته یک فیلم پرتحرک در ژانر جنایی که سوژه ملتهب و حساسش را هدر نداده و توانسته بود از یک پرونده بالقوه جذاب فیلمی جذاب حاصل آورد- که در سینمای ایران که فیلمسازانش به هدر دادن ایده‌های درخشان عادت دارند و به این عادت شهره‌اند، اتفاق کوچک و کمی نیست. اثری به شدت تلخ که البته از بازی‌‌های روان و یکدستی برخوردار است و کارگردان فیلم اولی آن نیز به خوبی توانسته مخاطب را در ۹۰ دقیقه بر روی صندلی سینما میخکوب کند...
 
آغاز کوبنده

فیلم با آغاز کوبنده‌اش از همان ابتدا میخ خود را کوبیده و مخاطب را پای فیلم می‌نشاند. با سکانس درخشان کشته شدن کودک در جریان دستگیری جوانی مظنون- که اگر چه در ادامه مسیر بند و بست چندانی با داستان قهرمان اصلی فیلم پیدا نمی‌کند، اما به خودی خود جذاب و سینمایی است و در عین حال امیرحسین بشارتی بازپرس شعبه قضایی (پژمان جمشیدی) را با مخاطب آشنا و باورپذیر می‌سازد. شخصیتی که در روزهای پایانی حضور خود در این شعبه قضایی قرار دارد و در این اثنا با پرونده پردردسر تجاوز گروهی در باغ مواجه می‌شود که پای یکی از مسئولین شهر هم در آن گیر است و همین هم این پرونده را گام به گام برای آقای بازپرس پیچیده‌تر، عجیب‌تر و دشوارتر می‌کند- تا جایی که در پایان باید آقای بازپرس اقدامی سینمایی در حد و اندازه وسترنرهای ششلول‌بند انجام داده و به زن آزاردیده داستان- که برای پیگیری حقش از همه سو در فشار است- قول دهد تا آخرین نفس به دنبال حق و حقوق او خواهد بود...
 
فشارهای اجتماعی
جذابیت‌های آشکار و نهان فیلمی که می‌توانست شاهکاری کوچک شود! 
این فشارهایی که زن آزاردیده داستان از هر سو با آن‌ها مواجه است، تشکیل‌دهنده وجه اجتماعی «علف‌زار» هستند و ارزش و اهمیت انتقادی استنادی آن را رقم می‌زنند. در واقع این زن برای رسیدن به حقش و مجازات برادرانی که به طور دسته‌جمعی آزارش داده‌اند، باید موانع زیادی را پشت سر بگذارد که مهم‌ترینش خانواده شوهرش هستند که از خانواده‌های سرشناس شهر بوده و حالا بر این باورند که فاش‌گویی درباره این اتفاق آبروی آن‌ها را در شهر به خطر خواهد انداخت، و به این دلیل هم از عروس‌شان می‌خواهند سکوت کند- که او این کار را نمی‌کند و در پایان هم بازپرس قول می‌دهد در کنار او بماند و حق او را پیگیری کند.
مانع دیگر در مسیر این زن، خواهر اوست که ظاهرا روابط نامشروع خارج از خانواده داشته- و جماعت آزارگر هم با دانستن این موضوع به گمان سواستفاده از آن خانواده افتاده بودند- که حکایت اخلاقی دیگری در روند روایت داستان است و زن آزاردیده را با این دو راهی ماوجه می‌کند که پیگیری حقش دست خواهرش را رو خواهد کرد و زندگی او را به هم خواهد ریخت- که البته در پایان به این نیز اعتنایی نمی‌کند...
 
جذابیت از دست رفته
جذابیت‌های آشکار و نهان فیلمی که می‌توانست شاهکاری کوچک شود! 
«علف‌زار» البته به رغم تمام ارزش و اهمیتش، از جنبه‌ای دیگر مثالی بارز از هدررفتن ایده‌ها و جذابیت‌های بالقوه یک اثر نیز می‌تواند باشد. فیلمی که اگرچه هنوز و هم‌چنان نمی‌توان چشم بر ارزش‌هایش بست، ولی در نگاهی منصفانه حتی نیمی از پتانسیل نهفته در موضوع ملتهبش را نیز نتوانسته است به نمایش بگذارد. در حقیقت این فیلم که داستان یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های چند سال اخیر را روایت می‌کند، اگرچه فیلمی جذاب از کار درآمده، اما پتانسیل‌های نهفته در پرداخت به بزنگاه‌ها و دوراهی‌های حسی، عاطفی، اخلاقی و حتی ایدئولوژیک افرادی را که در شرایط اجتماعی ایران امروز قربانی ماجراجویی‌هایی مانند تجاوز گروهی فیلم می‌شوند، از دست داده است. اتفاقی که اگر به این صورت رخ نمی‌داد و روان‌شناسی مجرم و قربانی را مورد کاوشی جدی قرار می‌داد- بی‌شک «علف‌زار» می‌توانست تبدیل به شاهکاری کوچک شود، اما نشده، نخواسته‌اند، نتوانسته‌اند، یا نگذاشته‌اند؛ تا این فیلم هم مانند «عنکبوت» امکان بزرگی برای نور تاباندن به تاریکخانه افکار و ایدئولوژی افرادی را که قربانی و رفتارش را مقصر تجاوز و هر تبهکاری دیگری عنوان می‌کنند، از دست داده باشد.

برچسب ها: فیلم سینمایی فیلم علفزار
ارسال نظر
آخرین اخبار