۰۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۳
تعداد بازدید: ۱۹۴۱۳۶
مشکل کشاورزی ایران شماها هستید، بلکه خدا شماها را از روی زمین جمع کند. فکری که خود که بانی و باعث مشکل است نمی تواند راهکار مطلوب ارائه دهد. مشکل اصلی امروز کشاورزی ایران، نگرش مدیران کشاورزی ایران به مشکلات کشاورزی است و این خود متاثر از ساختار اداره امور کشور است که آنهم وام گرفته از ضعف در قوانین و سیاستگذاری است.
کد خبر: ۵۶۹۶

مشکل اصلی امروز کشاورزی ایران؛ نگرش مدیران کشاورزی

بهنام دهقانی

پایگاه خبری تحلیلی خطوط؛

چالش‌های کشاورزی ایران از یک طرف متوجه ضعف در ساختار اداری و بدنه اجرایی مجموعه های دولتی دخیل در کشاورزی است، از طرف دیگر متوجه بستر تولید و شرایط حاکم بر تولید است. در این میان عواملی مانند تغییرات اقلیمی، بازار نامطمئن، کمبود منابع و فرسایش خاک نیز کشاورزی کشور را تهدید می‌کنند. این مشکلات مانند یک زنجیره در امتداد هم هستند و حل هر کدام نیازمند توجه به دیگری است. بنابراین می توان گفت که مسائل کشاورزی اثر ظهوریافتگی عوامل زیادی است و برای ساماندهی این مسائل باید ساختار را یکپارچه دید. در کشاورزی، تصور اینکه با تمرکز بر روی یک عامل خاص –از بین همه عوامل موجود- بتوان تغییر مثبتی ایجاد کرد یک توهم است. اینکه یک نفر صرفا برای بحران آب ایران برنامه دارد، در واقع یک توهم دارد. همگرایی آشکاری در مورد همه عوامل موجود در کشاورزی وجود دارد که می‌توان آن‌ها را در قالب رویکرد ادغام علم و داده ساماندهی و راهکار ارائه داد.

در کشاورزی با دو مفهوم کلان روبرو هستیم: 1- آمایش سرزمین 2- زنجیره ارزش (تولید، تامین و ارزش). برنامه­ های آمایش انجام گرفته در کشور پیرامون عوامل اقلیمی (آب، دما و ...) و عوامل فیزیکی/محیطی (خاک، توپوگرافی و ...) است. متاسفانه از عوامل اجتماعی و اقتصادی در برنامه­ های آمایش غافل هستیم، امروزه بازارها نه­ تنها تولید بلکه توسعه کشاورزی را هدایت می­ کنند. در کنار طراحی زنجیره ارزش محصولات منتخب، باید مدل کسب‌وکار و بوم کسب‌وکار کشاورزی طراحی تا ثمره­ اش دیده شود که متاسفانه اقدامی انجام نشده است. این دو واژه نه تنها در کشاورزی، که در سایر بخش­ ها نیز جایگاهی در مدیریت کلان کشور ندارند.

در همین دولت سیزدهم و به نقل از یکی از مشاوران وزیر جهاد کشاورزی، وزیر بیان داشته است نیازی به زنجیره ارزش نداریم، وقتی همه ذینفعان نقش خود را به درستی انجام دهند، زنجیره ارزش به وجود خواهد آمد. این حرف وزیر مثل این است که یک مربی فوتبال به بازیکنان بگوید نیازی به استراتژی نداریم، بازیکنان شما نقش خود را به درستی انجام دهید و کار تمام است. آخر مگر می­ شود برای محصولات کشاورزی که پویا هستند و دارای شبکه ای پیچیده از ذینفعان عمودی و افقی است بگویم نیاز به زنجیره ارزش نداریم!! البته که می‌شود. برای کشوری که مدیران کشاورزی آن حتی از مبانی و مفاهیم کشاورزی درک ندارند، این حرف چندان دور از انتظار نیست.

وقتی مبانی کشاورزی درک نمی شود، طبیعتا الگوی کشت تبدیل به سند می شود. الگوی کشت وضعیت مکانی و زمانی از تناوب کشت محصولات است، به بیان ساده اگر امسال در یک مزرعه گندم کشت شود، سال بعد محصول دیگری کشت گردد. ما همین الگوی کشت را سند کردیم تا برای کشاورز تعیین تکلیف کنیم و دستور دهیم چه محصولی بکارد. در هیچ جای جهان کسی نمی­ تواند برای کشاورز تعیین کند که چه محصولی بکارد. کشاورز علاوه بر موسسات (مانند وزارت جهاد کشاورزی) با مجموعه ای از عوامل از قبیل وابستگی، فشار اجتماعی، ریسک، عدم قطعیت، اعتماد، مسئولیت و هویت روبرو است و نمی­ توان انتظار داشت مطابق خواست دولت حرکت کند. در دولت‌های قبلی هم وضع همین بوده است.

آقای پزشکیان به عنوان رئیس جمهور منتخب از علم حرف می زنند که اولویت ایشان در انتخاب کابینه اش علم است. آنچه امروز ایران به آن نیاز دارد نخست عقلانیت است و پس از آن خرد جمعی مبتنی بر انسان­ گرایی. ما بیش از هر عاملی، باید به سرمایه اجتماعی بها دهیم. گری دسلر در کتاب مبانی مدیریت منابع انسانی بیان دارد که کشورهای توسعه یافته 80 درصد ثروت خود را نه از ثروت های فیزیکی و منابع طبیعی، بلکه از منابع انسانی خود به دست می آورند. اگر از من بخواهند در قالب طرحی 100 صفحه­ ای مشکلات و راه­ حل برای کشاورزی ایران بنویسم. در 99 صفحه از ساختارهای اداره کشور می­ نویسم، از ضعف سرمایه اجتماعی، بی مسئولیتی، بی اعتمادی، از عدم مشارکت و عدم همدلی می نویسم و در یک صفحه پایانی از کشاورزی خواهم نوشت. پس می­ گویم آب و خاک را رها کنیم! جامعه را دریابیم.

فقر علمی یعنی اینکه محققین مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی کشاورزی ایران هنوز اثر کود ازت بر عملکرد را ارزیابی می کنند. در حالی که ۱۷۵ سال قبل مشخص شد که نیتروژن در عملکرد نقش مثبت دارد و در قرن بیستم سرآغازی برای انقلاب سبز بود. ریشه این فقر علمی است از ساختار جهاد کشاورزی ایران است، از ساختاری است که عقلانیت و علم در آن جایگاهی ندارد و شایسته سالاری در آن مرده است.

میشل سرز فیلسوف فرانسوی می گوید علم آن است که والدین به فرزندان آموزش می دهند و فناوری آن است که فرزندان به والدین می آموزند، نمونه بارز آن استفاده از تلفن های هوشمند توسط فرزندان و والدین است. حرف از فناوری که می شود نیز همین مدیران تاریخ گذشته ایران سند تدوین می کنند و نمونه اش سندی در خصوص اولویت های فناوری کشور تا سال 1407، حال آنکه فناوری را باید به نسل جوان سپرد. به هر سازمان و مجموعه خارج از ساختار دولتی که مراجعه کردم و گفتم برای هوشمندسازی کشاورزی کشور برنامه دارم، دیدم دوباره همان مدیران بازنشسته کشاورزی سکان را در دست دارند. شرمتان باد، ننگتان باد که اینگونه یک کشور را سمت نابودی سوق می دهید. لعنت خدا به شماها که مثل خوره به جان به این کشور افتاده­ اید. بلکه خدا شر شماها را کم کند...

اینکه امروز اتحادیه اروپا از هوش مصنوعی و هوشمندسازی کشاورزی حرف می زند به این دلیل است که در سال ۲۰۱۸ در قالب برنامه کوپرنیک رصد زمین، پروژه سه ساله بیگ دیتا (کلان داده) در اقتصاد زیستی (کشاورزی، جنگلداری و شیلات) تعریف کرده است. مرکز بین‌المللی داده بیان دارد که تحولات هوش مصنوعی و هوشمندسازی در مورد تکامل دستگاه‌ها نیست، -اگرچه آن‌ها نیز تکامل خواهند یافت- بلکه در مورد ادغام داده­ های هوشمند در هر کاری است که ما انجام می‌دهیم. اساس موفقیت در هوش مصنوعی و هوشمندسازی، داده و تجزیه‌وتحلیل داده است. در آمارنامه وزارت جهاد کشاورزی منتشره در سال 1402 سرانه مصرف خیار برای یک خانوار 4 نفره 92 کیلوگرم است، واقعا آدم می ماند این اعداد نجومی چگونه شکل می گیرند. در ایران و در بین کارشناسان جهاد کشاورزی استانی مسابقه تولید اعداد برقرار است، گویی که در پایان سال قرار است مدال­ های رنگارنگ به استان­ های برتر اهدا شود، هر چه عدد بیشتر منفعت بیشتر... پروژه بیگ دیتا اتحادیه اروپا را در قالب دو جلد کتاب ترجمه و در سال 1401 به رصدخانه کشاورزی ایران مستقر در وزارت جهاد کشاورزی مراجعه کردم. چنان از ساختار فشل رصدخانه کشاورزی ایران حالم بد شد که سه روز نتوانستم از جایم تکان بخورم. لعنت خدا به شماها... با کدامین منابع داده قرار است به سمت فناوری‌های نوین حرکت کنیم؟

آری ما وارثان درد و رنج هستیم. نسل من، ما وارثان نابودی منابع این کشور هستیم، آنهم به دست آدم هایی که همچنان ادعا دارند که راهکار فلان است، آدم هایی که خود این مشکلات را به وجود آورده اند. مشکل کشاورزی ایران شماها هستید، بلکه خدا شماها را از روی زمین جمع کند. فکری که خود که بانی و باعث مشکل است نمی تواند راهکار مطلوب ارائه دهد. مشکل اصلی امروز کشاورزی ایران، نگرش مدیران کشاورزی ایران به مشکلات کشاورزی است و این خود متاثر از ساختار اداره امور کشور است که آنهم وام گرفته از ضعف در قوانین و سیاستگذاری است.

از بزرگترین سرمایه های کشورهای جهان سوم، تجربه حاصل از شکست های مدیران آن­ها است. امیدوارم در دولت جدید نخست به شکست برنامه ­های قبلی توجه شود. توسعه کشاورزی ایران نیازمند شناخت وضع موجود، توجه و بازنگری تجارب گذشته، ترسیم دورنمای آینده و ارزیابی دقیق امکان گذر از وضعیت موجود است. این امر نیازمند برنامه­ ریزی منسجم، سنجش نیازهای کشور و آمایش سرزمین بر مبنای ظرفیت و پتانسیل مناطق مختلف است و این مهم محقق نخواهد شد مگر از دستاوردهای نوین علمی و فنی بهره ­برداری صحیحی شود.

اگر دیدگاه و نظری در خصوص این متن داشتید و یا نیاز به دانستن بیشتر در مورد کاربرد فناوری‌های نوین در کشاورزی دارید به پایگاه خبری تحلیلی خطوط ارسال فرمایید.

برچسب ها: بخش کشاورزی مشکلات مدیران مسئول کشاورزی
ارسال نظر
آخرین اخبار