گودرز صادقی هشجین
در سال ۱۹۴۳ خانم سونگ میلینگ (همسر چیانگ کای شک، رهبر وقت چین) - که از او به عنوان مقتدرترین زن تاریخ نام برده شده است - با خانم النور روزولت (همسر فرانکلین روزولت، رئیس جمهور وقت امریکا) دیداری داشت. خانم چینی لباسهای فاخری پوشیده بود و با نیروهای خدماتی کاخ سفید به عنوان نوکر و کنیز برخورد میکرد. قصد او از دیدار، جلب نظر آمریکا برای حمایت از چین در مقابل یورش بیرحمانه نیروهای نظامی ژاپن به چین بود. خانم روزولت پس از آن دیدار جملهای در مورد همتای چینیاش به این مضمون گفت: او در مورد دموکراسی بسیاز زیبا سخن میگوید، اما بلد نیست دموکراتیک زندگی کند.
این سخن گفتنهای متفاوت از سبک زندگی مبتلابه جامعه ما نیز هست. گروهی آنچنان از ارزشهای اسلامی سخن میگویند که گویی تربیتشدگان مکتب امام علی (ع) هستند، ولی وقتی به زندگی شخصی آنها نگاه میکنید جز اشرافیت، استکبار، اسراف و تبذیر، شقاوت نسبت به همنوعان و رفتارهای ضدارزشی چیزی پیدا نمیکنید.
در مقابل، گاهی با افرادی مدعی آزادی، اصلاحات و پیشرفت روبرو میشوید که در زندگی اجتماعی خود مبتلابه دیکتاتوری و تصلب عقاید و تعصبات قومی و قبیلهای هستند و وقتی که به قدرت میرسند حذف رقبا را علیرغم شایستگیهای آنان در اولویت نخست خود قرار میدهند. بعضیها به راحتی بعضی وقتها در عرصه سخن رنگ عوض میکنند، ولی گرفتار سبک زندگی و رفتارهایی هستند که در تضاد با ادعاهای آنها قرار دارد. به عبارتی در دام پارادوکسیکال گفتار و رفتار گرفتار آمده اند!
یاد بگیریم: در عرصه جامعه پیش از آن که به ادعاها و سخنرانیهای مدعیان نظر کنیم، ببینیم در نهانخانه و پستوی زندگیشان چه میگذرد. همانقدر که آرمانی سخن گفتن آسان است، آرمانی زندگی کردن کاری است سخت. کسی که میخواهد جامعه را عوض کند، ابتدا باید خودش را تغییر دهد.