در اینکه با سیاستها و اوضاعی که شاهدیم به زودی کشور بیش از پیش به کمبود متخصص مبتلا خواهد شد، هیچ تردیدی نیست.
همه بهسادگی میتوانند مهاجرت بسیاری از پزشکان در سالهای اخیر را ببینند. اکراه بسیاری از پزشکان از کار پزشکی یا کارهای پرمخاطره آشکار است و خالیماندن صندلیهای دستیاری، زوال مشاغلی همچون پزشکی عمومی، متخصص داخلی و پزشک خانواده چیزی نیست که کسی نبیند؛ بهعلاوه قطعاً رئیس نظام پزشکی از رشد سرسامآور درخواست عدم سوءپیشینه از سازمان متبوعش (که به کار مهاجرت میآید) هم اطلاع دارد.
او میداند هرساله چند هیئت علمی کشور را ترک میکنند یا عزم ترک میکنند، میداند بسیاری از متخصصان تازه فارغالتحصیل حتی اگر در داخل کشور بمانند هم به کار دانشگاهی و آکادمیک تن نمیدهند.
او میداند با افزایش ظرفیتها نیز همین فارغالتحصیلان آینده بههرحال راه مهاجرت در پیش خواهند گرفت.
او از آمارهای زیادی اطلاع دارد که نهتنها مردم که پزشکان هم اطلاع ندارند، بدین لحاظ است که اینگونه صحبت میکند.
آینده بحرانیای که در نظرگاه او قرار دارد، در نظرگاه هیچکس دیگری نیست؛ بدین لحاظ نمیتوان از این جمله بهراحتی گذشت. اما در این گفته نکتهای مغفول است که شاید میدانند و مطایبه میکنند؛ واقعیت آن است که واردات پزشک از هند و پاکستان و بنگلادش هم آنگونه که بعد از انقلاب رخ داد، دیگر امکانپذیر نیست.
متخصصان همه کشورها اکنون متعلق به جامعه بینالمللی پزشکی هستند که دیگر دهکده جهانی کوچکی شده است؛ بنابراین بعید است کار در شرایط فعلی ایران را بپذیرند.
در حال حاضر، متخصصان رشتههای مختلف هندی، پاکستانی و بنگلادشی که اکثراً بسیار خبره و دارای مدارک عالی هستند، در بخشهای مختلف دنیا با شرایط و امکاناتی که بهشدت با شرایط و پرداختهای کشور ما فاصله دارد، مشغول به کارند.
بخش مهمی از متخصصان کشورهای حاشیه خلیج فارس از این دست پزشکان هستند، بخشهای بزرگ تخصصی کانادا و آمریکا نیز توسط چنین پزشکانی اداره میشود.
متأسفانه کشور ما به دلایل مختلف، در حال حاضر توان استخدام چنین پزشکانی را ندارد.
استخدام پزشکان هندی و پاکستانی بعد از انقلاب اولاً به این دلیل بود که در آن زمان این تفاوت وحشتناک دریافتها بین کشور ما و طب بینالمللی وجود نداشت و ثانیاً بسیاری از این دست پزشکان امکان ادامه تحصیل و کسب تجربه بیشتر را پیدا نکرده بودند، بهعلاوه استخدام این پزشکان در آن زمان هم نتیجه مناسبی نداشت.
در ۴۰ سال گذشته پابهپای قطع ارتباط پیشرونده جامعه پزشکی ایران با جامعه بینالمللی طب تحت لوای شعارهای ظاهراً انقلابی و انساندوستانه، کلاً موضوع اقتصاد در کار پزشکی انکار شد و سیستم سلامت تنها به مدد اجبار و قوانین متعلق به دوران بردهداری توانست «به زعم خود» امروز را به فردا برساند، اما همان فردا هم روزی بود که کشور از تمام ذخایر انسانی خود تهی میشد و پزشکان جوان، کشور را به سمت دهکده جهانی خودشان -که تصویری از آن را از طریق تکستبوکهایشان در سر داشتند- ترک میکردند.
خیر آقای رئیس! کشور دیگر توان استخدام پزشکان هندی و پاکستانی را ندارد؛ چراکه با کار ارزان و اجباری مسموم و بدعادت شده است.
البته از دانشگاههای نامعتبر یا از درمانگران سنتی قبایل آفریقایی شاید!