امروز روز ایمنی در برابر زلزله و کاهش اثرات بلایای طبیعی است همچنین ۵ دی ماه سالروز حادثه تلخ زلزله بم است که در سال ۸۲ اتفاق افتاد و متاسفانه یک سوم جمعیت شهر بم در این حادثه جان باختند. درباره زلزله و به ویژه زلزله بم با جناب آقای نصرالله کمالیان موسس مرکز لرزه نگاری و بازنشسته ژئوفیزیک دانشگاه تهران مصاحبه تلفنی انجام دادیم تا این اتفاق را با دید کارشناسی مورد توجه قراردهیم.
نصرالله کمالیان در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خطوط درباره زلزله بم گفت: زلزله بم از جنبههای بسیار زیادی حائز اهمیت است یکی این که زلزله بسیار مخربی بود و به یک شهر معروف خیلی نزدیک بود و در فاصله ۱۲ کیلومتری شهر بم اتفاق افتاد و زمانی اتفاق افتاد که عملا تعطیلی بود نزدیکترین شهر به بم ۱۵۰ کیلومتر از آن فاصله داشته و تخریب بسیار وسیع این زلزله مسائل زیادی را ایجاد کرد.
یکی از مواردی که در این زلزله هم خودش را نشان داد ؛ در تحقیقی که انجام داده بودم متوجه شدم که اغلب زلزلههای بزرگ دنیا در حالتی اتفاق افتادند که خورشید و ماه در مقابل هم هستند یا در کنار هم هستند و جاذبه خورشید و ماه کمک میکند که زلزله اتقاق بیفتد.
موسس مرکز لرزه نگاری تاکیدکرد: زلزله اتفاق خواهد افتاد حتی اگر خورشید و ماه نباشد، اما جاذبه خورشید و ماه کمک میکند که زلزله شدید باشد. زلزله بم هم در اول ماه قمری اتفاق افتاد که عملا در این زمان خورشید و ماه در یک راستا با زمین هستند.
وی تصریح کرد: علاوه براین پیامی که زلزله بم برای مسئولین کشور داشت این بود که زلزله همه ایران را تهدید میکند. زلزله زمانی اتفاق میافتد و جایی اتفاق میافتد که اصلا قابل پیش بینی نیست و درست همان جایی که فکر میکنی زلزله نمیآید زلزله بسیار مخربی اتفاق میافتد.
کمالیان اشاره کرد: وجود آثار باستانی مثل ارگ بم خیال همه را راحت کرده که اینجا زلزله خیز نیست و یک بنای خشتی سالها اینجا باقیمانده است. زلزله حوصله بسیار زیادی دارد یعنی ۱۰ سال ۱۵ سال ۱۴ سال دورههایی است که در هر مکانی سالگشت زلزله میتواند باشد؛ بنابراین از آنجایی که به طور متوسط در کشور هر ۱۰ سال و حتی کمتر از ده سال میتواند زلزله اتفاق بیفتد در حقیقت کشور ما از نظر وقوع زلزله بسیار خطرناک است و این خطر هر سال کشور را تهدید میکند.
طبیعی است که تعداد زلزلههای با بزرگای کمتر از ۶ از زلزلههای ۷ بسیار بیشتر است یعنی یک چنین اتفاقاتی در این کشور هست.
این نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: مورد دیگری که در واقعه بم وجود داشت جایی برای کمک رسانی به مردم به معنایی که باید نداشتیم. فرودگاه بم آماده نبود و ۳ یا ۴ روز طول کشید تا از طریق آن توانستیم کمک رسانی انجام دهیم. این مسئله خود نشاندهنده خیلی مسائل بود. فاصله زیاد بم از شهرهای بزرگی مثل کرمان یا زاهدان یا ایرانشهر باعث شد که کمک دیررسید.
خوشبختانه این زلزله با مسائل خاص مواجه نشد مثلا آتش سوزی پیش نیامد یا مثلا زمستان سختی نبود. زمانش هم که مصادف با نماز صبح بود.
کمالیان در پاسخ به این سوال که چرا این زمین لرزه اینقدر کشته داد گفت: مشخصات خیلی مهمی این زلزله داشت یکی این که زلزله عمیق نبود سطحی بود. ما در ژاپن زلزلههایی داریم مثلا ۷/۶ ریشتر، اما در عمق ۱۳۰ کیلومتری اتفاق میافتد که یعنی عملا این زلزله از شهر ۱۳۰ کیلومتر فاصله دارد، اما در مورد زلزله بم فاصله مرکز زلزله تا شهر حدود ۱۲ کیلومتر بود عمقش هم چیزی در همین حدود بود ساختمانها هم از نظر استحکام سازهها در رده بالای کشور قرار نداشته و طبیعی است که تخریب بسیار زیادی را میتواند ایجاد کند. علاوه بر آن این زلزله مسائلی را برای جادهها و قناتها ایجاد کرد.
وی درباره تاثیر زلزله روی چاهها توضیح داد: مثلا شکل چاهها تغییر کرده بود چاهها از دایره به بیضی تبدیل شده بود و ریزش کرده بود. بعضی راهشان مسدود شده بود.
وقتی یک اتفاق طبیعی پیش می آید مردم سازهها را طوری میسازند که مثل قبل نباشد که دوباره مشکل پیش آید. درسته که در کشور ما بخشنامهای در دستور کار قرار نمیگیرد، اما در برخی از کشورها وقتی اتفاقی رخ میدهد خبرنگاران و اهالی رسانه این اطلاعات را منتشر میکنند که برای مثال اتصالات ساختمانها فلزی بودند و این موارد را با عکس و فیلم و این حرفها نشان میدهند. در بم این اتفاق نیافتاد، اما خود مردم فهمیدند و محکمتر ساختند. متوجه شدند که حتی اگر یک ساختمان خشت و گلی مثل ارگ بم هم توی منطقه سالها باقیمانده باشد، اما به هر حال احتماع وقوع زلزله وجود دارد.
کمالیان درباره کمک رسانیهای خودجوش مردمی گفت: من بعد از ۱۰ روز از رویداد سونامی ژاپن آنجا بودم و اثرات به جای مانده از اتفاقات سونامی ژاپن را دیدم. در ژاپن یک فرهنگ بسیار خوبی وجود دارد که به این مسئله دخالت نکنند.
مردم ژاپن معتقدند که ما مالیات میدهیم که یک تعدادی آموزش ببینند و بلافاصله بعد از زلزله به کارهای اساسی برسند. این جمله که میگویند «به من چه» در مقام بداخلاقی نیست بلکه میگویند که بگذار قانون کار خودش را انجام دهد.
واقعا من غیر از افرادی که لباسهای خاص پوشیده بودند و کلاههای خاص گذاشته بودند من شخص دیگری را ندیدم که در منطقه فعالیت کند. آنهایی هم که کار میکردند طبق پروتکل کار میکردند. همه توجه داشتند که شیوه نامه هایشان برای کمک چیست؟ پلیس راهنمایی و رانندگی میدانست که آنجا چراغ قرمز وجود ندارد و سونامی همه چیز را خراب کرده است. بهداشت شان میدانست که آنجا اینترنتی یا اتاق عملی وجود ندارد.
حتی یک چیز جالبی که آنجا با آن مواجه شدم این بود که یکی از شهرهایی که دارای انرژی اتمی بود فرماندارش حرف عجیبی زد گفت: وقتی سونامی اتفاق افتاد و آب نیروگاه را پر کرد و آمد داخل شهر من هر چه شیوه نامه را زیر و رو کردم دیدم دستورالعملی برای فرماندار وجود ندارد و من خودم به مردم گفتم که از شهر فرار کنند! و هماهنگ کردم که چند تا شهر دیگر آماده باشند که مردم بروند به آن شهرها تا آنجا بهشان اسکان بدیم و کمک کنیم. بعد میگفت حالا من نمیدانم وقتی سونامی تمام شد من را محاکمه میکنند یا تشویق میکنند!
اما در ایران شیوه ما اخلاقی است؛ احساس وظیفه است. گروههای مختلف اجتماعی احساس وظیفه میکنند و بدون هماهنگی با هیچ سازمانی در صحنه حاضر میشوند.
البته اخیرا اینجا هم ستاد بحران این کارها را مدیریت میکند، اما هنوز هم همان بلبشو وجود دارد. زلزله آمده همه خانهها باز همه راهها باز ما هم که زلزله زده هستیم و هر کس با وانت یک مقدار وسایلی را بار بزنیم و برگردیم کسی حرفی نمیزند و به این ترتیب مسائل امنیتی و مسائلی مثل سرقت در منطقه غیرقابل کنترل میشود. البته مسئله آواربرداری هم تخصص میخواهد.
میخواهم بگویم خود مدیریت بعد از بحران نیاز به یک قانون دارد که ما این را نداریم. دیگر این که ما احساس میکنیم ستاد بحران باید بتواند همه ارگانهایی که در منطقه هستند را مدیریت کند حالا زیر نظر وزیر کشور بودن درست است که خیلی مهم است، اما کافی نیست چرا که ممکن است یک مدیرکلی در منطقه از فرمان برق کشی در محلی که توصیه میشود سرپیچی کند و بگوید وزیر من اجازه نمیدهد یا مثلا هلال احمر یک سازمان مستقل است.
لازم است رئیس ستاد بحران زیر نظر خود رئیس جمهور باشد و در مناطق بحران زده به عنوان نماینده رئیس جمهور حضور پیدا کند و این خیلی با حضور یک مدیرکل در منطقه متفاوت است.
در پایان این چهره اجرایی و دانشگاهی نکتهای را مطرح کرد: در این سالها امکانی وجود دارد با عنوان پایش سلامت ساختمان که میتواند بعد از وقوع زلزله به ما بگوید که امکان استفاده از یک سازه وجود دارد یا خیر.
در زلزله سرپل ذهاب بیماران بیمارستانی را با هزینه زیاد و خطراتی که برای بیماران وجود داشت به شهرهای دیگر انتقال دادند، اما در نهایت متوجه شدند که بیمارستان مذکور آسیب چندانی هم ندیده و میتوانستند بیماران را در همان بیمارستان تحت مراقبت نگهدارند.
وی تاکید کرد: مسئله «پایش سلامت ساختمان» را لازم است که در این زمان مورد توجه قراردهیم و از هزینههای بی مورد جلوگیری کنیم.