به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط، میثاق معمارزاده همان گلری است که خالق خاطرات تلخی برای سرخها بود. او برای دریافت مطالبات خود اقدام کرد و به دنبال بستن پنجره نقل و انتقالاتی پرسپولیس بود، البته که حق و حقوق همه آدمها محترم است و باید به آنها پرداخت شود، اما میتوان به بهانه داستان میثاق، حکایت شماری از روی اعصابترین بازیکنان دهه نود پرسپولیس را مرور کرد.
میثاق معمارزاده: یکی از رکوردداران دریافت گلهای بد بود. محمد رویانیان در یکی از معدود جملات درست عمرش گفته بود: «اگر من با کت و شلوار درون دروازه بایستم بهتر از میثاق هستم!» حیف از آسمیر آودوکیچ که همان دوره به خاطر قانون مضحک منع جذب گلر خارجی نمیتوانست در لیگ بازی کند.
سوشا مکانی: یک ضایعه تمامعیار فنی، مالی، اخلاقی و حیثیتی در تاریخ پرسپولیس.
رضا نورمحمدی: شخصیتی فوقالعاده نجیب، اما مدافعی که در پرسپولیس موفق نبود.
بابک حاتمی: بین دو نیمفصل لیگ چهاردهم یک موج خبری مشکوک راه افتاد در مورد رقابت پرسپولیس و استقلال برای جذب بابک حاتمی. نهایتا این بازیکن سرخپوش شد و با نمایشهای کابوسوارش نشان داد هیچوقت نباید بر اساس شلوغکاری رسانهای بازیکن خرید. عادل فردوسیپور اسم مثلث ویرانگر حاتمی، سوشا مکانی و نورمحمدی را گذاشته بود: اماچان!
سامان آقازمانی: مثلا هافبک دفاعی بود. لیگ یازدهم در نیمه اول بازی با سایپا دو کارت زرد مفت گرفت و اخراج شد. همان زمان دوربین روی صورت علی کریمی رفت و کریمی هم یکی از جملات ماندگارش را خرج کرد: «دوزار فوتبال بلد نیست.» انصافا جادوگر خوب حساب کرده بود!
مسعود همامی: یک گلر فوقالعاده معمولی که نیمفصل در پرسپولیس حضور داشت و هفتصد میلیون تومان علیه باشگاه حکم گرفت. همامی در تنها بازیاش برای پرسپولیس دو گل از راهآهن خورد. این همان مسابقهای است که حمید درخشان در پایانش گفت: «ما برویم همه چیز درست میشود؟» او رفت و همه چیز درست شد!
فرزاد حاتمی: حتی یادآوری این که او روزی پیراهن پرسپولیس را به تن داشته، سوهان روح هواداران است. سرخها هر چقدر بابت کشف ستارههایی مثل طارمی و نوراللهی مدیون علی دایی هستند، تا ابد میتوانند بابت حضور امثال فرزاد حاتمی در این تیم از او گلایهمند باشند.
آرمان رمضانی: انسان خوبی است که حضورش به عنوان سهمیه لیگ برتری بزرگسال در پرسپولیس توجیه نداشت. در سیاهه خریدهای غیرقابل دفاع گلمحمدی میگنجد.
جونیور براندائو: پرسپولیس خارجی افتضاح زیاد داشته، اما به نمایندگی از همه آنها، باید یادی کنیم از این برزیلی بنجل؛ یک مصداق کامل از تعبیر عامیانه «توی پاچه کردن». چطور پول آزار مردم از گلویتان پایین میرود؟