به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط، وقتی آن کلیپ زشت کودکآزاری در سبزوار منتشر شد و پسر بچه هوادار استقلال با جمله «من تیمم را نمیفروشم» از همه دلربایی کرد، محمد دانشگر تنها بازیکنی بود که خودش را به شهر او رساند و کنارش عکس یادگاری انداخت.
در آن زمان بقیه بازیکنان استقلال برای حضور در لیگ قهرمانان آسیا به عربستان رفته بودند، اما دانشگر که به خاطر مسایل انضباطی خط خورده بود، فرصت خودنمایی را از دست نداد و تا داورزن سبزوار رفت. فقط خدا میداند کانالها و فنپیجهای زرد و زار هواداری با عکس دانشگر کنار آن پسر بچه چقدر لایک و بازدید گرفتند و دم از «مکتب» و فلان و بهمان زدند.
آقای مدافع، ناگهان تبدیل به اسطوره تعصب شد. البته که این چیزها در این روزگار چندان عجیب نیست. در دورانی زندگی میکنیم که «کلمه» را مفت کردهاند و ارزشمندترین واژهها را بیمحابا خرج میکنند. در نتیجه تعجبی نداشت که از دانشگر قدیس بسازند و او را تا عرش بالا ببرند. پیرو ارشد مکتب «من تیمم را نمیفروشم»، تنها چند هفته بعد از ثبت این تصویر، به بهانه مطالبات معوقه قراردادش با استقلال را به طور یکطرفه فسخ کرد، بعد به دروغ گفت این کار را نکرده و نهایتا کمی بعد قرارداد جدیدی، احتمالا با مبلغ بالاتر بست. در این میان حتی شایعاتی در مورد چراغ سبز نشان دادن او به پرسپولیس هم سر زبانها افتاد.
با همه اینها اما دانشگر در استقلال ماند تا اینکه عکس و خبر سپاهانی شدنش فضای رسانهای را پر کرد. او پیراهن تیمش را به یک رقم درشت فروخت و رفت. دانشگر این کار را درست زمانی انجام داد که مدیران باشگاه در اوج انفعال هستند و هواداران به شدت نگران آینده تیم شدهاند. پشت کردن دانشگر به پیراهن استقلال، تنها صد روز بعد از آن رخ داد که او پس از دربی تهران، با رگهای بیرونزده مشتش را حواله تیم رقیب کرد و باز تیفوسیهای بیکله قربان صدقهاش رفتند...
کاش به خاطر اینها خودتان را نکشید و صبح تا شب به هموطنتان بد و بیراه نگویید. خیلی هم قرمز و آبی ندارد؛ بالای نود درصد این جماعت، فقط لب و دهان هستند و پای عمل که وسط بیاید، به خیلی چیزها پشت میکنند. اینها تیمشان را نمیفروشند، مگر این که قیمت بالا باشد.