به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط ؛ سریال «یاغی» با هر متر و معیاری از همان اولین قسمت انتشار تاکنون- که هفت هشت قسمت از آن منتشر شده- یکی از پرسروصداترین سریالهای شبکه نمایش خانگی بوده. سریالی که نه تنها انتظارات و توقعات ایجاد شده از طریق «شنای پروانه» کارگردانش محمد کارت را زیر سوال نبرده، که تقریبا میتوان گفت که قسمت به قسمت طرفداران و علاقمندان جدیدتری به دست آورده- و توانسته در تمام روزهای انتشارش تیتر رسانهها و خبرگزاریهای فرهنگی شود...
داستان جاوید
سریال «یاغی» داستان قهرمانی پایین شهری به نام جاوید را روایت میکند که خسته از دشواریهای زندگی کوتاهش (که نمونه بارز آن را در بیشناسنامه بودن جاوید میبینیم) به دنبال گرفتن شناسنامه است تا بتواند یک زندگی عادی با عشق زندگیاش «ابرا» آغاز کند. همین یک کار کوچک هم اما خود مشکلات و دشواریهای پرشماری دارد که جاوید باید بر آنها فایق آید. محمد کارت در «یاغی» داستانگوی این دشواریهاست. رویکردی که با تبحر محمد کارت- که در «شنای پروانه» نیز باعث خلق یک فیلم درخشان و موفق شده بود- به بار نشسته و سریالی حاصل آورده که نگاهها را به خود دوخته و هر قسمتش با هر متر و معیاری تبدیل به اتفاقی بیبدیل در شبکه نمایش خانگی شده است...
داشتههای ارزشمند «یاغی»
«یاغی» داشتههای ارزشمند زیادی دارد. از خط داستانی پرفراز و نشیب و شخصیتهای غنی- که از رمان «سالتو»ی مهدی افروزمنش گرفته شده- تا یک ریتم درست و دینامیسم روایی هوشمندانه که مخاطب را پا به پای سریال و همراه با اتفاقات پیش میبرد و مانع از خستگی او میشود. از یک فضای باورپذیر مستندنما و شخصیتهای آشنا تا ارائه هوشمندانه اطلاعات در لحظه به لحظه سریال- به گونهای که کمتر پیش میآید هر چند سکانس یک بار یک اتفاق جذاب یا ضربه تکاندهنده به تماشاگر وارد نشود و دانستههای او از دنیای سریال به زیر سوال نرود. از بازیهای جذاب و حضور تاثیرگذار بازیگران تا تبحر و مهارت کارگردانی که با این که پیشتر هم تکنیک و تبحر خود را به اثبات رسانده، اما تاکنون هیچگاه تا این حد قدرتمند و با اعتماد به نفس عمل نکرده و داستان نگفته بود. و البته بسیار چیزهای دیگر هم در «یاغی» هست- که آن را به یکی از بهترین سریالهایی که در سالهای اخیر ساخته شدهاند، تبدیل میکند...
برگ برنده «یاغی»
محمد کارت برگ برندهاش را در «یاغی» در تصویرسازی چیزهایی رو کرده که جاوید در حال فرار از آنهاست. زاغهها و زاغهنشینها، معتادان به ته خط رسیده، غربتیها، دزدها و گولاخها و در کل تمام چیزهایی که زندگی پایین شهر را ساختهاند- یا البته بهتر است بگوییم زندگی تهخط. این زندگیها با چنان دقت عجیب پژوهشگرانه و ریزبینی دانشمندانهای به نمایش درآمدهاند که آدم حیرت میکند از این همه شناخت و آگاهی که محمد کارت درباره آدمهایش دارد. شناختی که بیتردید مدیون و مرهون دوران مستندسازی محمد کارت است- که او را به آشنایی عمیقی با آدمهای پایین، آدمهای باشگاههای بدنسازی ته خط و کمپهای ترک اعتیاد جنوب شهر رسانده است.
در حقیقت مهمترین و ارزشمندترین جوانب «یاغی» را، علاوه بر فضای نفسگیر و مستندگون سریال، در شخصیتها- و به تبع آن بازیگران سریال میتوان جست. به خصوص در شخصیت- بازیگر «جاوید- علی شادمان» که از همان ابتدا در پی این است که بتواند خود را از گندابی که کارگردان سر حوصله و با ریزبینی و تیزبینی به مخاطبان نشان داده است، بیرون بکشد. قهرمانی که از اولین قسمت سریال در عمق تاریکی به دنبال روشنایی است- بدون اینکه نجات یافتنش در گرو قهرمانی خاصی باشد. او قهرمانی است که رویای یک زندگی معمولی را دارد- و برای همان هم تن به این سختیها و مرارتها میدهد تا خود را از تاریکی پایین شهر به یک زندگی متوسط برساند. جنوب شهر و پایین شهر البته در نگاه این سریال- و در تمام آثار محمد کارت- یک مفهوم ملموس یا یک موجودیت جغرافیایی نیست. جنوب شهر، پایین شهر، ته خط یا هر اصطلاح دیگری در نگاه این کارگردان- و ادمهایش- یک مفهوم است که قهرمانانش باید بر آن پیروز شوند تا به رستگاری برسند...