۲۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۶:۳۴
تعداد بازدید: ۲۲۲۶۵۱
نظریه های مدیریت را از یک دیدگاه می توان به دو دسته تقسیم کرد؛
کد خبر: ۵۱۶

نظریه های مدیریت  را از یک دیدگاه می توان به دو دسته تقسیم کرد؛

 اول، نظریه های محتوایی: این نظریه ها چارچوب های زمانی و مکانی دارند، یعنی در زمان ها، مکان های خاص و تعریف شده موضوعیت دارند.

 دوم، نظریه های فرآیندی : این نظریه ها با این ادعا ارایه شده اند که ماورای زمان و مکان خاص نفوذ و اعتبار دارند و می توان آنها را تعمیم داد.

 باید توجه داشت که ابزار ریاست و رهبری، سعه صدر، شکیبایی وتحمل سختی هاست ؛ جامعه شناسی سازمانی نظام بانکی حاکم باید به سمت جامعه شناسی سازمانی صنعت بانکداری تغییر مسیر دهد، زیرا موجب رفع موانع بخش های اقتصادی از جمله تولید، خدمات، بازرگانی و صادرات خواهد شد.

مجلس شورای اسلامی با مصوبه رفع موانع تولید پیشتازی خود را در رهبری قوانین به نمایش گذاشت. در زیرنمونه هایی از تفاوت نظام بانکی با صنعت بانکداری ارایه می شود.

 در نظام بانکی، «تحویلدار» شعبه با روحیه سرد و کم انگیزگی با مشتری برخورد می کند. پرسش و پاسخ در جهت رفع مسئولیت، عیب جویی در دریافت‌ها و پرداخت هاست، عدم توجه به زمان و طلا بودن وقت است. در نظام بانکی، تحویلدار به فکر قدرت باجه داری است که می خواهد این قدرت را به پشت باجه ایی ها انتقال دهد.

 در صنعت بانکداری، بانکدار با روحیه  گرم و نشاط کاری با مشتری برخورد خواهد کرد، در تفکر جذب منابع برای شعبه است، و به دنبال رفع موانع و تسهیل در امور مشتری است.

 در نظام بانکی، رئیس شعبه با سر«اشاره» پاسخ مشتری را خواهد داد. به دنبال گیر دادن به پرونده‌ های وام های ازدواج و جهیزیه، ودیعه مسکن است تا رفع موانع به عنوان مسئولیت های اجتماعی صنعت بانکداری در دنیا.

در صنعت بانکداری، روان سازی برای بخش های مختلف اقتصادی، پرداخت به موقع تسیهلات و در زمان معین در اولویت است، رییس شعبه به منافع سازمانی و در نتیجه سود و زیان توجه دارد، اما رئیس بانک به سایرحاشیه ها ... توجه نمی کند. مدیر بانکدار به پیشکسوتان بانکدار احترام می‌گذارد و آنها را سرمایه های اجتماعی نمادین بانک می داند، اما مدیر نظام بانکی بدین گونه نیست.

در صنعت بانکداری « رئیس منطقه بانکدار» به دنبال رفع مشکلات و موانع پرونده های ارسالی توسط شعب و حوزه هاست برای تسهیل در امور مشتریان تولید فکر می کند تا در جلسات کمیسیون ها برای رفع موانع بخش های مختلف اقتصادی راهکار و طرح توجیهی ارایه نماید تا تبدیل به بخشنامه آیین نامه ها گردد.

 اما در نظام بانکی، «رئیس منطقه» در پایین مصوبه ها، مقرارت و بندهایی می نویسد که مانع پرداخت ها به بخش های مختلف اقتصادی گردد، زیرا خود را صاحب جایگاه و مقام رویایی می داند.

در نظام بانکی تصمیمات مدیران بر حفظ و ماندگاری جایگاه سازمانی خود است، اما در تفکر صنعت بانکداری تصمیمات برای رونق و حفظ و ترویج  تولید و سایر بخش های اقتصادی است. باید توجه داشت که در نظام بانکی مدیران موانع ساز بیشتر از مدیران تسهیل کننده در سازمان ها وجود دارند. بالعکس  در صنعت بانکداری، مدیران طراح برای تسهیل و رفع موانع مشتریان بیشتر از مدیران ناکارآمد موانع ساز است. رهبری صنعت بانکداری در ایران باید میدان را برای مدیران تسهیل کننده و متخصص بیشتر باز نمایند در غیر اینصورت مصوبه های رفع موانع تولید و سایر بخش ها که در مجلس و دولت مصوب گردیده و ابلاغ شده اند در بایگانی خاک خواهند خورد.

پس، رهبری صنعت بانکداری با رهبری نظام بانکی متفاوت است و برای موفقیت و رونق بخش تولید و پایین آمدن تورم، باید به تفکر بانکداری اهمیت داد تا نظام بانکی. برای تحقق شعارهای دولت و اجرای قوانین مجلس در صنعت بانکداری، بانکدارها می توانند کارسازتر باشند درغیر اینصورت رفع موانع تولید تسهیل در بخش های اقتصادی در قالب شعار باقی خواهند ماند.

رضا صادق پور، جامعه شناس و کارشناس بانکداری

ارسال نظر
آخرین اخبار