۲۷ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۶
تعداد بازدید: ۲۰۶۰۶۴
«رابرت دال» در مورد اینکه چرا عده‌ای از مشارکت سیاسی گریزان هستند و یا سطح مشارکت کمتری دارند، نظریه بیگانگی سیاسی – اجتماعی را مطرح می‌کند، او می‌گوید: بیگانگی، احساس انفعال فرد از واقعیت‌های سیاسی و بی‌علاقگی به آن‌هاست.
کد خبر: ۹۱۴۴

پایگاه خبری تحلیلی خطوط؛ 

 
چه نوع مشارکت کننده‌ای هستیم تابع یا سلحشور؟

«هانتینگتون» سه نوع تقسیم بندی از مشارکت سیاسی ارائه می دهد

هوشمند سفیدی با انتشار یاداشتی با عنوان "چه نوع مشارکت کننده‌ای هستیم؛ تابع یا سلحشور؟" در روزنامه آرمان امروز نوشت: این روزها، بحث درباره مشارکت سیاسی و به ویژه یکی از مهمترین انواع آن، یعنی مشارکت انتخاباتی داغ است؛ این فرصتی است تا مطالب لازم را برای جامعه مطرح کرد. درواقع، مشارکت سیاسی موضوعی دستوری نیست، بلکه انجام یا عدم انجام آن، موضوعی پیچیده است که اگر در زمینه واقعی خود انجام پذیرد، کیفی و اثربخش خواهد بود و اما اگر جنبه هیجانی پیدا کند، از فضای عقلایی که لازمه یک مشارکت موثر و کیفی است، دور خواهد شد. در زمینه مشارکت سیاسی، انواع و سطوح و مدل‌های آن، دیدگاه‌های مختلف و متنوعی مطرح شده است که در این یادداشت، برخی از آن ها مورد توجه قرار می گیرد.

«آنتونی پریچ» در کتاب «مفاهیم و نظریه‌های دموکراسی مدرن» فهرستی از اشکال مشارکت سیاسی را به این شرح ارائه می‌دهد: رأی‌دادن در انتخابات ملی و مراجعه به آراء عمومی (رفراندوم)، تبلیغ و مبارزه انتخاباتی، شرکت در تظاهرات سیاسی، اعتصاب صنعتی با اهداف سیاسی، اقدام در راستای تفسیر سیاست عمومی، اشکال گوناگون تمرد مدنی، عضویت حزبی یا گروه فشار، عضویت در کمیته‌های مشورتی حکومت، مشارکت مردم در اجرای سیاست‌های اجتماعی و مشارکت در مسائل زیست محیطی. (قوام،۱۳۹۵ :۱۴۰) «مکلا وسکی» در دایره المعارف علوم اجتماعی، «سطوح مشارکت سیاسی» را در یازده مورد بر می‌شمارد: رأی‌دادن، کسب اطلاعات سیاسی، بحث سیاسی، شرکت در جلسات و محافل سیاسی، کمک مالی به فعالیت‌های سیاسی، گفت و گو و مذاکره با نمایندگان، عضویت در احزاب سیاسی، شرکت در ثبت نام افراد و تبلیغ برای احزاب سیاسی، نگاشتن مقالات و ارائه سخنرانی‌های سیاسی، شرکت در رقابت‌ها و مبارزات سیاسی و رقابت به منظور انتخاب شدن برای پست‌های سیاسی حزبی. (هاشمی،۱۳۹۳  : ۲۰-۱۳) کائوتری چهار شرط عمده، ایدئولوژی مشارکت (بعد هنجاری)، نهادهای مشارکتی (بعد سازمانی)، آگاهی (سیاسی) کافی و امکانات مادی و تخصصی لازم را برای مشارکت سیاسی لازم می‌داند. (شهرام نیا، ۱۳۹۳ : ۱۶۶-۱۶۵) «جیرنیت پری» (۱۹۷۲) هم برای مشارکت سیاسی، سه جنبه را مطرح می‌کند: ۱. مدل یا شیوه مشارکت: براساس فرصت، میزان علاقه، منابع در دسترس فرد و نحوه تشویق به مشارکت در جامعه، ۲. شدت مشارکت: تعداد افراد مشارکت‌کننده و دفعات مشارکت و  ۳. کیفیت مشارکت: میزان اثربخشی حاصل از مشارکت؛ اثربخشی بر تصمیم‌گیری سیاسی و سیاستگذاری. (راش، ۱۳۷۷ :۱۲۳)؛ همانطور که مشخص است در این دیدگاه، وقتی مشارکت سیاسی، کیفی است که اثربخش باشد. پس از بررسی جنبه‌ها و سطوح مشارکت سیاسی، توجه به اشکال مشارکت سیاسی حائز اهمیت زیادی است، زیرا این نوع شناسی با نوع شناسی فرهنگ سیاسی هم همپوشانی دارد. بعضی از پژوهشگران رفتار مشارکت سیاسی را به دو دسته انفعالی و فعال تقسیم می‌کند. رفتار انفعالی (واکنشی) رفتاری است که افراد در پاسخ به تهدید درک شده انجام می‌دهند تا ضرر و زیان فردی احتمالی را مدیریت کند یا مانع پیامدهای منفی در آینده شوند. «آشفورد» و «لی» (۱۹۹۵) به این باور رسیدید که رفتار واکنشی، عبارت است از اجتناب از اقدام و اجتناب از سرزنش و اجتناب از تفسیر؛ اما رفتار سیاسی فعال، رفتاری است که افراد در پاسخ به فرصت درک شده بروز می‌دهند تا بر پیامدهای آن به نفع به خود اثر بگذارند. (خانی، ۱۳۹۲ : ۲۳) «لستر میلبرات» و «بیل گوئل» در کتاب «مشارکت سیاسی» درخصوص درجه و میزان مشارکت سیاسی، مشارکت کنندگان را به سه دسته تقسیم می‌کنند: کوچک‌اندیشان یا بی‌تفاوت‌ها: افرادی که از امور سیاسی کناره‌گیری می‌کنند و از آگاهی سیاسی پایینی برخوردارند؛ ناظران یا تماشاگران: افرادی که مشارکت حداقلی در امور سیاسی دارند و از آگاهی سیاسی برخورداند و گلادیاتورها یا سلحشوران: اشخاصی که فعالانه در صحنه سیاست مبارزه می‌کنند و آگاهی سیاسی بالایی دارند. (میلبرات، لستر و گوئل، بیل، ۱۳۸۶ : ۲۵)؛ همچنین، «هانتینگتون» سه نوع تقسیم بندی از مشارکت سیاسی ارائه می دهد و بر این باور است که مشارکت سیاسی، تقسیماتی دارد که بیشتر در سطح کمی جلوه گر می شود:

  1. مشارکت محدود: مشارکت گروه ها کوچکی از نخبگان اشرافی، سنتی و دیوان اداری
  2. به میان آوردن طبقات متوسط در صحنه سیاسی (مشارکت متوسط)
  3. مشارکت وسیع و بالای نخبگان، طبقات متوسط و اکثریت مردم در فعالیت‌های سیاسی

مشارکت سیاسی از لحاظ کیفی نیز به سه سطح تقسیم می شود: ۱. مشارکت سیاسی فعال، ۲. مشارکت سیاسی انفعالی (افراد جامعه از کودکی چنان تربیت می شوند که در زمان مقتضی به مشارکت بپردازند.) و ۳. مشارکت خنثی و بی اثر (افراد کم کم می فهمند که نباید در سیاست دخالت کنند؛ زیرا تجارب تلخی از آن پیدا می کنند. (علمی، ۱۳۸۷ : ۱۵۷) بعضی از پژوهشگران، انواع مشارکت سیاسی را شامل انتخاباتی، غیرانتخاباتی و صنفی می‌دانند. (رضایی، ۱۳۹۲ : ۳۳) «رابرت دال» در مورد اینکه چرا عده‌ای از مشارکت سیاسی گریزان هستند و یا سطح مشارکت کمتری دارند، نظریه بیگانگی سیاسی – اجتماعی را مطرح می‌کند، او می‌گوید: بیگانگی، احساس انفعال فرد از واقعیت‌های سیاسی و بی‌علاقگی به آن‌هاست. (محسنی تبریزی ،۱۳۷۵ :۹۰) بررسی دیدگاه صاحبنظران علوم سیاسی نشان می‌دهد که مشارکت سیاسی، نوعی کنش آگاهانه سیاسی است که فرد به طور داوطلبانه و در سطوح و اشکال مختلف و برای تأثیرگذاری بر نهاد سیاست انجام می‌دهد که می‌تواند به صورت منفی یا مثبت باشد، بنابراین مشارکت سیاسی بر پایه آگاهی سیاسی رخ می دهد. نکته جالب در این قسمت از بحث، تشابه خیلی زیاد نظریه لستر میلبرات با آلموند و وربا است. طبقه‌بندی مشارکت کنندگان سیاسی از لحاظ درجه مشارکت توسط میلبرات دقیقاً با نظریه آلموند و وربا در طبقه‌بندی فرهنگ سیاسی به روشنی قابل درک است. لستر میلبرات مشارکت‌کنندگان را در سه گروه کوچک اندیشان یا بی‌تفاوت‌ها که فاقد آگاهی سیاسی بوده و یا کمترین میزان آن را دارند، ناظران یا تماشاگران (همان تابعان در دیدگاه آلموند و وربا) که دارای آگاهی سیاسی کمتر و واسطه‌ای هستند، و گلادیاتورها یا سلحشوران (یا همان مشارکت کنندگان) که دارای آگاهی سیاسی زیاد هستند، طبقه‌بندی می‌کند، بایسته و شایسته است اندکی تأمل کنیم و دریابیم که آیا ما در زمان های لازم برای مشارکت سیاسی، در کدام نقش ظاهر می شویم، سلحشوری می کنیم و یا تابع هستیم.

برچسب ها: مشارکت سیاسی انواع مدل ها هوشمند سفیدی هانتینگتون رابرت دال دیدگاه‌های تقسیم‌بندی
ارسال نظر
آخرین اخبار