به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط، ابوالحسن بنیصدر در اولین انتخابات ریاستجمهوری که در پنجم بهمن برگزار شد، توانست با کسب بیش از ۱۱ میلیون رأی بهعنوان اولین رئیسجمهوری اسلامی ایران انتخاب شود؛ اما این ریاستجمهوری فقط ۱۷ ماه به طول انجامید و بهدلیل همکاری با گروهک منافقین و کارشکنیهایش در دفاع مقدس، در اول تیرماه سال ۶۰، با حکم امامخمینی (ره) و پس از رأی عدمکفایت سیاسی مجلس شورای اسلامی، از این سمت عزل شد.
زندگی مخفی و فرار بنی صدر
بعد از عزل، بنی صدر ابتدا به زندگی مخفی روی آورد، اما بعد از ۵ سال به پیشنهاد منافقین تصمیم گرفت که همراه با رجوی، از ایران فرار کند. ابوالحسن بنیصدر ششم مرداد سال ۱۳۶۰ به اتفاق رجوی و با همکاری عدهای از منافقین با هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ با هدایتِ سرهنگ خلبان معزی بهسوی قبرس پرواز کرد و بنابر خاطراتی که معزی در این خصوص مطرح میکند، پیش از آنکه هواپیماهای شکاری نیروی هوایی ایران که در تعقیب هواپیمای ربودهشده حامل بنیصدر بودند به این هواپیما برسند، از مرز ایران خارج شد و بهسوی فرانسه گریخت.
خاطران سرهنگ قاضی عسگر و سرهنگ دهقان از فرار بنی صدر
سرهنگ دهقان با اشاره به اینکه در تاریخ ششم مرداد ۱۳۶۰ طبق برنامهی روزانه عازم مأموریت جنگی بوده است، گفت: «در ساعت ۹ شب سرگرم بازرسی قسمتهای مختلف بهجهت آمادهکردن هواپیما جهت سوختگیری بودیم، هنگام بازرسی هواپیما متوجه شدم که درب یکی از دو توالت هواپیما قفل است و خواستم این مسئله را به اطلاع مسئولان برسانم که مردی مسلح مرا دستگیر کرد و مدعی شد که در هواپیما بمبگذاری شده و کوچکترین حرکت باعث انفجار آن خواهد شد. پس از چند لحظه دیدم که سرهنگ قاضیعسگر را که در آن زمان همافر بود، دستگیر کرده و به نزد من آوردند.
سرهنگ قاضیعسگر نیز در این خصوص گفت: «آن شب پس از اینکه هواپیما را بازرسی کردیم، سرهنگ خلبان معزی درب هواپیما را بست و در پاسخ به سؤالات من که پرسیدم همافر دهقان مسئول سوخت هواپیما کجاست؟ گفت: انتهای هواپیماست. من کنجکاوتر شده بودم، خواستم جهتِ جستجو به قسمت عقب هواپیما بروم که شخصی فریاد زد: ایست، از جایت تکان نخور وگرنه شلیک میکنم. در همان لحظه درب توالت باز شد و دو نفر از داخل آن بیرون آمدند. یکی از آنها مردی بود که ریش داشت و خود را رجوی معرفی کرد و نفر دوم هم شخص لاغراندامی بود. در همان زمان همافر وکیلی و مهندس پرواز هواپیما از پلکان هواپیما بالا آمدند تا دلیل عدم پرواز و تأخیر ما را بپرسند که به محض ورود آنها را نیز دستگیر کردند.
همافر دهقان در مورد نحوه شناسایی بنی صدر در هواپیما میگوید: «پس از اینکه درها بسته شد، هواپیما به راه افتاد و در حال صعود بود که درب توالت مجدداً باز شد و شخص دیگری با چهره عرق کرده و با لباسِ پرواز بیرون آمد که رجوی او را دکتر بنیصدر رئیسجمهور ایران معرفی کرد. ما از این لحظه متوجه شدیم که بنیصدر نیز در هواپیماست. در تمام مدت پرواز رجوی و یک نفر دیگر با اسلحه ما را زیر نظر داشتند و شخص دیگری نیز در داخل کابین مرتباً در تماس با فرانسه بود و ما در عبور از مرزهای هوایی کشورهای مختلف با هیچ مشکلی مواجه نشدیم.
همافردهقان در مورد اطلاع دولت فرانسه از هواپیما و فرود این هواپیما در خاک آن کشور گفت: «به نظرمی آمد که قبلاً فرود این هواپیما به اطلاع دولت فرانسه رسیده بود و پس از صحبتِ بنیصدر با نخستوزیر فرانسه که در هواپیما انجام شد، ما در فرودگاه فرانسه به زمین نشستیم.
روایت خلبان معزی از فرار بنیصدر و رجوی
سرهنگ بهزاد معزی، خلبان هواپیمای نظامی که بنیصدر را به پاریس برد، پس از فرود آمدن در خاک فرانسه در گفتگو با خبرنگاران گفت: «صبح روز سهشنبه ۶ مرداد ۱۳۶۰ یک نقشه پرواز آموزشی سوختگیری شبانه را طراحی کردم و ۴ تن دیگر از خدمه هواپیما را نیز در جریان گذاشتم. عصر روز موعود مطابق معمول به پایگاه هوایی رفتیم تا خود را برای یک پرواز عادی آماده کنیم. مخازن سوخت را پر و همه چیز را مرتب کردیم. ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه بامداد موفق شدیم بنیصدر را به طور پنهانی وارد هواپیما کرده و آنجا پنهان کنیم و سرانجام ساعت ۲۲:۳۰ از باند فرودگاه برخاستیم و نخستین مرحله ماموریت خود را همان طور که طرحریزی کرده بودیم، با موفقیت به انجام رساندیم. با پرواز در ارتفاع کم موفق شدیم از حریم ایران بگذریم؛ بدون آن که هواپیما به وسیله رادارها ردیابی شود. بعد از گذشتن از فراز ترکیه، شرق مدیترانه، قبرس و بالاخره یونان پرواز کردیم و در یونان رادارهای این کشور برای نخستین بار هواپیما را مشاهده کردند».
آیا بنیصدر با لباس زنانه گریخت؟
روایتها از فرار بنی صدر متفاوت بود از جمله اینکه وی با لباس زنانه از ایران گریخت؛ اما بنی صدر در این خصوص در گفتگو با «صدای آمریکا» گفته بود: «من با لباس نظامی از ایران خارج شدم.» وی دلایل خود را برای رد این ادعا اینچنین برشمرد: «یک، ممکن نبود بشود با لباس زنانه وارد پایگاه هوایی تهران شد. دو، ما چهار نفر در خودرو بودیم و اگر همه لباس زنانه داشتند، خیلی جلب توجه میکرد. حتی اگر یکی از آنها هم لباس زنانه میداشت جلب توجه میکرد و کسی که دم درب ایستاده بود، حساس میشد بفهمد او کیست. سه، ورود به آن پایگاه با کارت مخصوص ممکن بود. یعنی با لباس نظامی هم میخواستید وارد بشوید، اگر کارت نداشتید، شما را راه نمیدادند. یکی از افراد فداکار آن پایگاه کارتش را در اختیار من قرار داده بود. چهار، ساعت ۱۰ شب آن هواپیما پرواز کرد. ما ساعت هشت وارد پایگاه شدیم و مدتی هم در محوطه فرودگاه چهار نفری و یکی دو نفر از افراد پایگاه که اطلاع داشتند، یک حلقهای ایجاد شد و آنجا بودیم. تصور کنید اگر با لباس زنانه بودیم، جلب توجه میکرد.»
ابوالحسن بنیصدر پس از یک دوره طولانی بیماری در ۱۷ مهر ۱۴۰۰ بیمارستان سالپتریه پاریس در ۸۸ سالگی درگذشت. نزدیکان وی تا کنون علت مرگ و بیماری او را اعلام نکردهاند.
ازدواج رجوی با دختر بنی صدر
فیروزه بنی صدر که متولد ۱۳۴۸ است در ۱۶ سالگی با مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ازدواج کرد.
بنی صدر زمانی در پاسخ به سوال مجری شبکه صدای آمریکا که پرسیده بود آیا شما موافق ازدواج دخترتان با آقای رجوی بودید؟ پاسخ داده بود که «نه موافق نبودم. خود دخترم این تصمیم را گرفته است و استقلال داشته که این تصمیم را بگیرد.
فیروزه بنی صدر طی گفت و گویی در خصوص طلاقش از رجوی گفته بود: من و پدرم ساعتها گفتگو و بحث با رجوی داشتیم و وی را از عواقب رفتن به عراق و همکاری با متجاوز بر حذر کردیم و حتی میدانست که این عامل اصلی طلاق ما خواهد بود، ولی هیچ فایدهای نداشت و او بصورتی دگم و هیستریک دنبال مطرح شدن و قدرت در ایران بود. او بر تصمیم گرفته شده خودش اصرار ورزید و همین عاملی اصلی طلاق و جدائی ما نیز بود. رجوی همچنین بیشتر اطرافیان را نیز مرعوب خودش کرده بود و گرنه آنها (اطرافیان رجوی) میتوانستند و میبایست نقش بازدارنده ایفا کنند و از سقوط بیش از پیش رجوی جلوگیری کنند.»
مسعود رجوی
مسعود رجوی از ۱۹ سالگی به عضویت سازمان مجاهدین خلق (منافقین) درآمد و در مرداد ۱۳۴۹ به همراه چند نفر از اعضای این سازمان برای برقراری رابطه و انجام مذاکره با مدیران سازمان فتح راهی اردن شد و پس از بازگشت از این کشور به هسته مرکزی سازمان منافقین راه یافت.
او به همراه هفت عضو دیگر هسته مرکزی سازمان و دهها نفر از کادرهای اجرایی در حمله شهریور ۱۳۵۰ ساواک به خانههای تیمی دستگیر و راهی زندان اوین شد. دستگیرشدگان در دادگاههای عادی و تجدیدنظر نظامی حکومت پهلوی در بهمن ۱۳۵۰ محاکمه و به اعدام محکوم شدند.
فرار از اعدام
همزمان با دستگیری کادر اصلی سازمان منافقین و صدور حکم اعدام مسعود، برادرش کاظم رجوی از استاید دانشگاههای سوییس که بعد از پیروزی انقلاب اولین سفیر ایران در مقر سازمان ملل متحد در ژنو شد، به دیدار کورت والدهایم دبیرکل وقت سازمان ملل متحد که در سوییس به سر میبرد رفت و از او خواست تا برای لغو حکم اعدام اعضای سازمان تلاش کند.
همزمان علاوه بر فعالیت کاظم رجوی، برخی سازمانهای طرفدار حقوق بشر در خارج از ایران به همراه دو وکیل سوئیسی برای دفاع از اعضای سازمان به ایران امدند و سرانجام با وساطت شخصیتهای برجسته سیاسی همچون دبیرکل وقت ملل متحد، پیر گرابل رئیس کنفدراسیون سوئیس و فرانسوا میتران رهبر حزب سوسیالیست فرانسه، محمدرضا شاه ناگزیر به تغییر حکم اعدام به حسب ابد شد.
با به اوج رسیدن انقلاب اسلامی مسعود رجوی به همراه برخی از اعضای سازمان منافقین در ۳۰ دیماه ۱۳۵۷ همراه با آخرین گروه از زندانیان سیاسی آزاد شدند.
مسعود رجوی پس از ناکامی در راهیابی به مجلس خبرگان قانون اساسی و ورود به اولین دوره مجلس شورای اسلامی از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ اقدام به اعتراضات خیابانی و ناامن کردن فضای سیاسی و اجتماعی ایران کرد.
و با عزل سیدابوالحسن بنی صدر از ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا مجاهدین به فرمان مسعود رجوی حفاظت او را به عهده گرفتند و به پایگاه خود منتقل کردند و نهایت در هفتم مرداد ۱۳۶۰ مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنی صدر از تهران گریختند.
آیا رجوی زنده است؟
مسعود رجوی از سال ۱۳۸۱ به مدت ۱۹ سال از انظار عمومی مخفی شد به طوری که برخی خبر از مرگ او دادند. از آن سال مریم رجوی همسر او هدایت گروهک تروریستی منافقین را از کشور فرانسه در دست دارد.
اکونومیست در اوایل سال ۱۳۸۸ نوشت: از زمان اشغال خاک عراق توسط نیروهای آمریکایی در سال ۱۳۸۱ اطلاع دقیقی از وضعیت مسعود رجوی در دسترس نیست و کسی از زنده یا مرده بودن او خبر ندارد هر چند که اکثریت عقیده دارند که او زنده نیست. در سال ۱۳۹۵ و در نشست سالانه مجاهدین در فرانسه که ترکی الفیصل در آن حضور داشت از او به عنوان «مرحوم» یاد کرد.
از آن زمان فقط اخباری از پیامهای صوتی منتسب به رجوی منتشر میشود که از جمله این پیامها، پیام صوتی او در ۱۳ دی ۱۳۹۸ پس از انتشار خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی بود و پیش از آن هم پیامهای صوتی مربوط به عاشورای سال ۱۳۸۸ متشکل از ده پیام با صدای خود او در هر شب از شبهای ماه محرم پخش شده بود. همچنین در تاریخ ۱۱ آبان سال ۱۳۹۳ پیامی با عنوان «عهد پرچم در لیبرتی و ابلاغیه چراغ خاموش»، با صدای او منتشر شد.