به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط، بلافاصله پس از نامگذاری سال ۱۴۰۲ به نام مهار تورم و رشد تولید، این پرسش که از چه طریقی میتوان این دوگانه حیاتی را در اقتصاد ایران محقق کرد؟
در محافل رسانهای و کارشناسی مطرح شد. بسیاری با بازخوانی مسیر ظهور تورم و معضلات رشد تولید در کشورمان تلاش کردند تا نسخهای برای عبور از چالشهای اقتصادی کشور بیابند. مشکلاتی، چون ناترازیهای بانکی، مشکل کسری بودجه؛ ناترازیهای یارانهای، مشکلات سرمایهگذاری و... از سوی کارشناسان به عنوان مهمترین گزارههای اثرگذار در رشد تورم مطرح شدند. روزنامه «تعادل» این بار پای صحبتهای محمود جامساز، اقتصاددان کشورمان نشسته است تا درباره مهمترین موضوعات مرتبط با بحث تورم در اقتصاد ایران گفتگو کند. جامساز با بازخوانی مسیر کشور طی بیش از نیم قرن گذشته و با اشاره به مشکلات اقتصاد دولتی در سالهای ابتدایی انقلاب، اصلاحگری اقتصادی و به رسمیت شناختن بخش خصوصی را مهمترین راهکار برای حل مشکلات اقتصادی ارزیابی میکند.
به هر حال نقشه راه اقتصادی کشور در سال ۱۴۰۲ بر اساس دوگانه مهار نرخ تورم و رشد تولید تنظیم شده است. چگونه میتوان این دوگانه را محقق کرد؟
وقتی صحبت از مهار تورم میشود باید دید چگونه میتوان تورم را مهار کرد. وقتی حجم نقدینگی کشور فراتر از ۶ هزار تریلیون تومان است. یعنی از زمانی که ابراهیم رییسی دولت سیزدهم را تشکیل داد تا امروز که ما با هم صحبت میکنیم (کمتر از ۲ سال)، حجم نقدینگی حدودا دو برابر شده است. از آنجا که تولید هم در کشور ایران مغفول باقی مانده و دیگر انگیزهای برای سرمایهگذاری در تولید مولد وجود ندارد؛ بنابراین نقدینگی موجود در کشور به سراغ بازارهای غیرمولد میرود، تقاضا بالا میرود و عرضه متناسب با تقاضاها وجود ندارد. این روند هم باعث افزایش قیمتها و رشد مستمر تورم میشود. هم تولید آسیب میبیند و هم تورم رشد میکند.
بسیاری معتقدند ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور در دهه۶۰ و تسلط دیدگاههای چپ و سوسیالیستی در تصمیمسازیها نهفته است. نظر شما چیست؟
دولتی شدن اقتصاد در جهان بعد از رکود جهانی اوایل دهه ۳۰ میلادی مطرح شد. آقای جان مینارد کینز برای برطرف کردن رکود، پیشنهاد داد به اندازهای باید تقاضاها افزایش یابد که محصولات تولیدی خریداری و تولیدکننده راغب شود تا بیشتر تولید کرده و گردش پولی بالایی ایجاد و اقتصاد امریکا و جهان از رکود خارج شود.
او در ادامه گفت که این دولت است که میتواند یک چنین تقاضاهایی را ایجاد کند؛ بنابراین افسار اقتصاد امریکا را به دست دولت داد. پس از مدتی رکود بزرگ اقتصادی فروکش کرد. اما در سالهای بعد، برخی اقتصاددانها مانند فریدمن که مخالف نظریات کینز است، معتقدند که برطرف شدن رکود اقتصادی در امریکا به خاطر راهکارهای افزایش تقاضا نبوده و عوامل دیگری در آن نقشآفرین بوده است. در دهه دهای ۶۰ و ۷۰ میلادی دیگر نظریات کینز در این مورد مورد توجه قرار نگرفت و نظریات اقتصاددانهای پولگرا یا پولیون حاکم شد. در این برهه، ایده خصوصیسازی اقتصادی و اقتصاد بازار آزاد از مکتب شیکاگو (با بنیانگذاری فریدمن) مسلط شد.