زهرا ظهروند
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خطوط، ۳۱ شهریور سال ۵۹ وقتی انقلاب اسلامی به تازگی جوانه زده بود و با مشکلات داخلی بسیار از جمله کودتاهای مختلف روبرو بود، رژیم بعث عراق به طور رسمی حمله نظامی خود علیه ایران اسلامی را شروع کرد. جنگ تحمیلی و ناجوانمردانه رژیم بعث عراق علیه ایران حدود ۸ سال به طول کشید و خسارتهای بسیاری بر نظام جمهوری اسلامی تحمیل کرد. هر زمان رزمندگان غیور اسلام پیشروی و پیروزیهای جدی و خوبی داشتند، سازمان ملل طرفین جنگ را به صلح و آتش بس دعوت میکرد، اما این دعوت به صلح هیچ گاه در زمانهای پیشروی رژیم بعث عراق در خاک جمهوری اسلامی ایران اتفاق نیفتاد که همین موضوع نشانهای از همسو بودن سازمان ملل با مواضع عراق داشت. اواخر سال ۶۵ و اوایل سال ۶۶ عملیاتهای بزرگ و کوچکی توسط نیروهای ایران طراحی و اجرا شد که در عملیات کربلای ۵ شدیدترین درگیریهای جنگ و تهدید بصره توسط ایران انجام شد.
به همین دلیل موازنه قدرت به نفع جمهوری اسلامی ایران بود، بنابراین از اسفند ۶۵ به بعد تلاش جهانیان که بسیاری از قدرتهای بزرگ جهان را شامل میشدند و پشتوانه و حمایتگر رژیم بعث عراق بودند، به کار بسته شد تا قطعنامه هشتم شورای امنیت موسوم به ۵۹۸ تهیه و تدوین شود. این قطعنامه در ۲۷ تیرماه سال ۶۶ برای پایان دادن جنگ بین ایران و رژیم بعث عراق به تصویب شورای امنیت رسید.
مسئولین سیاسی و نظامی ایران پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ به دلایل مختلفی مثل قرارگیری ایران در موضع قدرت و لحاظ نشدن ملاحظات ایران مثل تعیین متجاوز، آن را نپذیرفتند. البته دلایل دیگری مثل عدم اطمینان به اجرای مفاد قطعنامه توسط دشمن و حامیان، عدم معرفی متجاوز در متن اولیه قطعنامه، حضور وسیع و گسترده نظامی آمریکا در خلیج فارس، فاصله داشتن مفاد قطعنامه با خواستههای ایران و تهیه قطعنامه بدون مشورت ایران از جمله علتهای اصلی رد قطعنامه توسط ایران بود. چند هفتهای مسئولان تلاش میکردند امام (ره) را برای پذیرش قطعنامه متقاعد کنند. از سوی دیگر عدم پذیرش این قطعنامه از سمت ایران در سال ۶۶، رژیم بعث عراق را وارد مرحله جدیدی از تجاوزات و حملات خود کرده بود.
سال ۶۷ سال سخت و پیچیدهای از لحاظ نظامی برای جمهوری اسلامی ایران شده بود. رژیم بعث عراق حملات متعدد و سنگین خود را بیشتر کرده بود. سرانجام پس از مذاکرات و بررسیهای مختلف به خصوص بعد از شلیک ناو هواپیمابر وینسنز به هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس و کشته شدن ۲۹۰ غیرنظامی و حمله به دهلران، تصمیم بر پذیرش قطعنامه شد و روز ۲۷ تیرماه سال ۶۷ پذیرفته شد.
اما جنگ تحمیلی همانطور که حدس زده میشد، به پایان نرسیده بود. تیر ماه ۶۷ صدام حسین طی یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرده بود: «بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همینطور پیوستن مردم ایران به صفوف آنها را خواهید دید.»
امام خمینی (ره) به خوبی میدانستند دشمن به زودی دست از سر ما برنمی دارد و مسئولان و رزمندگان را از وقایع بعدی آگاه کرده بودند و در ۳۱ تیرماه به محسن رضایی، فرمانده سپاه وقت گفته بودند: «همان طور که قبلا گفتیم ما با مردم خود با صداقت صحبت میکنیم، ما در چارچوب قطعنامه ۵۹۸ به صلحی پایدار فکر میکنیم و این به هیچ وجه تاکتیک نیست، ولی سلحشوران ارتش اسلام باید خود را آماده کنند که اگر دشمن دست به حملاتی زد، جواب مناسبی به آن بدهند. فرزندان انقلابیم، توجه کنید که امروز روز حضور گسترده در جبهه هاست، فکر نکنید که دیگر جنگ تمام شده است؛ خود را مسلح به سلاح ایمان و جهاد کنید. بر دشمن غدار رحم جایز نیست. اینها تمام حرف هایشان فریب است. ما خواستیم به دنیا ثاب کنیم که صدام معتقد به مجامع بین المللی نیست و ما تا قبول قطعنامه از سوی عراق جواب دشمنان اسلام را در جبههها خواهیم داد.»
۵ مردادماه همان سال، سالروز شکست منافقین در عملیاتی به نام مرصاد است که از سوی منافقین به نام فروغ جاویدان نام گذاری شده بود. دشمنان بر اساس یک ساده انگاری و برداشتن نادرست از دفاع مقدس، میخواستند پس از ورود به کرمانشاه که به خیال خام مورد استقبال شهروندان قرار میگرفتند سریع خود را به تهران برسانند و آنجا را فتح کنند. اما نیروهای ارتش و سپاه و مردمی در کنار هم منافقین را در تنگه چهارزبر متفرق کردند و تا چند روز پس از آن در استانهای دیگر دستگیر میشدند. تنگه چهارزبر پس از این عملیات، مرصاد نامیده شد.
قطعنامه ۵۹۸ به معنای پذیرش آتش بس بود، اما همانطور که گفته شد، حملات عراق به کشور عزیزمان پس از آن ادامه داشت، اما موفقیتی حاصل نشد و با ناکامیها و شکستهایی که پس از پذیرش قطعنامه در عملیات مرصاد به دست آورده بود و تلاشهای دبیر کل سازمان ملل، دولت عراق یک ماه پس از پذیرش قطعنامه، مجبور شد آتش بس را در روز ۲۸ مردادماه سال ۶۷ بپذیرد.
آمریکا و شوروی هم با پذیرش آتشبس از سوی عراق موافق بودند. فرمانده وقت سپاه گفته بود: «دوباره در مردادماه که ما صدام را به عقب زدیم، زیر بار پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نمیرفت، اما آلمانیها، شوروی و آمریکاییها و همه فشار آوردند به صدام که قطعنامه را بپذیرد؛ یعنی آن هفتههای آخر جنگ، فشارهای بینالمللی به صدام زیاد شده بود که سریعاً قطعنامه را بپذیرد.» عراق اعلام کرد اگرچه قطعنامه را پذیرفته، ولی برای برقراری آتش، بایستی ایران اروندرود را به عراق تحویل دهد. اما ایران از پذیرش خواستههای عراق خودداری کرد و این امر موجب شد سران آمریکا و شوروی، عراق را برای پذیرش آتشبس بدون قید و شرط تحتفشار قرار دهند.
در بازه زمانی بین پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تا زمان اجرای آتش بس، یعنی از ۲۷ تیرماه تا ۲۹ مردادماه ۶۷، نشستهایی در نیویورک بین نمایندگان ایران و عراق از طریق سازمان ملل و بهطور غیرمستقیم برگزار شد. در این بین شورای امنیت سازمان ملل در ۱۸ مردادماه، قطعنامه دیگری به شماره ۶۱۹ تصویب کرد که بهموجب آن، ناظران نظامی سازمان ملل با عنوان «نیروهای یونیماگ» متشکل از حدود ۳۵۰ نفر نیروی کلاه آبی از ۲۴ کشور و ملیت مختلف به فرماندهی ژنرال الوکویویچ اهل یوگسلاوی در اطراف مرزهای کشورهای ایران و عراق مستقر شدند.
با اجرای مذاکرات سهجانبه ایران و عراق و سازمان ملل، نیروهای دو طرف به مرزهای دو کشور برگشتند و تحت نظارت ناظران سازمان ملل، آتشبس بین دو کشور در ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه صبح روز شنبه ۲۹ مردادماه سال ۶۷ برقرار شد. به این ترتیب جنگ ناجوانمردانه رژیم بعث عراق علیه میهن عزیزمان در روز ۲۹ مردادماه سال ۶۷ به پایان رسید. جنگی که شاید بین عراق و ایران بود، اما جنگ بسیاری از کشورهای مستکبر و حامی حقوق بشر علیه ایران اسلامی و مردم مظلوم کشور عزیزمان بود و تا توانستند انواع و اقسام سلاحهای کشتار جمعی مثل بمبهای شیمیایی را در اختیار کشور عراق قرار دادند تا بر سر مردم بی دفاع کشورمان بریزند. پس از برقراری آتش بس، نیروهای نظامی عراق و ایران همچنان در مرزها مستقر بودند و متاسفانه ارتش عراق، ۷۰۲ نفر از نظامیان ایرانی را به اسارت خود درآورد که در سال ۶۹ و در جریان آزادسازی اسراء به میهن اسلامی بازگشتند.