به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط۳۱ شهریور سال ۵۹ رژیم بعث عراق جنگی تحمیلی علیه ایران اسلامی شروع کرد، جنگی که ناجوانمردانه بسیاری از کشورهای مدعی حقوق بشر حامی و پشتوانه آن بودند و به صدام کمک مالی و نظامی میکردند. اما برخلاف ادعاها و خیالات خام آنها نه تنها در این جنگ شکست نخوردیم، بلکه یک وجب از خاک عزیز کشورمان را به دست دشمنان ندادیم و این حاصل شهادت هزاران هزار غیورمرد کشورمان بود که اگر نبودند، سرنوشت ایران عزیز مشخص نبود. این جنگ نابرابر و تحمیلی ۸ سال به درازا کشید و خسارتهای بسیاری به کشورمان وارد شد.
مردم و رزمندگان اسلام از همان ابتدا و حتی قبلتر از آن وقتی هنوز طبل جنگ به شکل رسمی نواخته نشده بود، در مقابل زیاده خواهیها و یورش رژیم بعث عراق ایستادگی کرده و میکردند. در این ۸ سال پیروزیهای خوب و شگرفی در عملیاتها نصیب ایران شد و توانستیم دشمن متجاوز را هم از خاک ایران اسلامی بیرون کنیم و هم اینکه مقابل تجاوزات آنها ایستادگی و مقاومت کنیم.
در این سالها هر زمان که رزمندگان غیور اسلام پیشروی و پیروزیهای جدی و خوبی داشتند، سازمان ملل طرفین جنگ را به صلح و آتش بس دعوت میکرد، اما این دعوت به صلح هیچ گاه در زمانهای پیشروی رژیم بعث عراق در خاک جمهوری اسلامی ایران اتفاق نیفتاد که همین موضوع نشانهای از همسو بودن سازمان ملل با مواضع عراق داشت، اما این اقدام هیچ موقع در زمان پیشروی رژیم بعث عراق در خاک ایران اسلامی انجام نشد. به عنوان نمونه در اواخر سال ۶۵ و اوایل سال ۶۶ چندین عملیات کوچک و بزرگ توسط نیروهای ایرانی طراحی و اجرا شد. در این دوران، موازنه قدرت به نفع ایران بود، لذا از اسفند ۶۵ تلاشی جهانی برای تهیه و تنظیم قطعنامه هشتم شورای امنیت موسوم به ۵۹۸ آغاز شد که در پایان تیر ماه ۶۶ به تصویب شورای امنیت رسید. وزارت خارجه ایران از پاییز ۱۳۶۵ تا تصویب قطعنامه ۵۹۸، هیأتهای مختلفی را جهت تأثیرگذاری بر طرح این قطعنامه به کشورهای مختلف اعزام کرد، تا جایی که تهیه کنندگان پیشنویس قطعنامه ۵۹۸ مجبور شدند در مقابل دیپلماسی فعّال ایران، بندهای ۶، ۷، ۸ را در آن بگنجانند که تا اندازهای متضمن نظرهای ایران بود.
از ابتدای جنگ تا پایان این جنگ تحمیلی، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامههای متعددی برای پایان و آتش بس این جنگ صادر کرده بود که هیچ کدام از آنها خواستههای ایران را برآورده نمیکرد که از مهمترین این درخواست ها، مشخص کردن عراق به عنوان متجاوز و دریافت غرامت و خسارت جنگ بود. از جمله این قطعنامه ها، قطعنامههای ۴۹۷ در ۶ مهرماه سال ۱۳۵۹، قطعنامه ۵۱۴ در ۲۱ تیرماه سال ۶۱، قطعنامه ۵۲۲ در ۱۲ مهرماه سال ۶۱، قطعنامه ۵۴۰ در ۹ آبان ماه سال ۶۲، قطعنامه ۴۲۲ در ۱۱ خردادماه سال ۶۳، قطعنامه ۵۸۲ در ۲۰ بهمن ماه سال ۶۴ و قطعنامه هفتم با شماره ۵۸۸ در ۱۶ مهرماه سال ۶۵ که ایران به دلیل بی طرفانه نبودن آنها را رد کرده بود.
این که چرا جنگ را پایان نمیدادیم یا اینکه قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را ایران قبول نمیکرد، سوالی بزرگ در ذهن مردم بود، اما نمیدانستند که این شورای به ظاهر بی طرف، مغرضانه و طرفدارانه قطعنامه صادر میکند و تضمینی برای ایران ندارد. خرمشهر که آزاد شد، خیلیها فکر میکردند جنگ به پایان میرسد و امام (ره) بارها از شرایط ایران برای پایان جنگ گفته بودند.
امام خمینی در ۲۲ خردادماه همان سال در جمع فرماندهان ارتش گفته بودند: «از اولی که این جنگ شروع شد تا حالا، چه آن روزی که صدام کوس قادسیه برای خودش میزد و چه امروز که دیگر اسمی از او نیست و رفته است آنجایی که خدا میداند ما مسائلمان مسائلی بوده که یکی بوده است... ما از اول میگفتیم که شما ریختید در منزل ما، در شهرهای ما، در کشور ما، حمله کردید و غافلگیرانه وارد شدید در کشور ما و آنهمه خرابی کردید و آنهمه جرم و جنایت کردید و کشتار کردید. باید بروید بیرون که یکی از شرایط ما این است، مساله دوم مساله خسارتهایی است که وارد کردند. قضیه جبران خسارت یک جهت مادی دارد و یک جهت سیاسی و معنوی ... مجرم باید معلوم شود کیست.»
پس از صدور قطعنامه ۵۹۸، مسئولان سیاسی و نظامی به دلایلی مثل قرارگیری ایران در موضع قدرت و لحاظ نشدن ملاحظات ایران مثل تعیین متجاوز، آن را نپذیرفته بودند، البته دلایل دیگری مثل عدم اطمینان به اجرای مفاد قطعنامه توسط دشمن و حامیانش بود. عمدهترین تلاش ایران در این قطعنامه این بود که دو موضوع در قطعنامه ذکر شود که یکی تعیین متجاوز و دیگری تعیین غرامت بود. در واقع، بعد از تصویب قطعنامه در سال ۱۳۶۶ در ایران دو نظر متفاوت نسبت به قطعنامه وجود داشت. عدهای معتقد بودند که قطعنامه را باید صریحاً و کلاً رد کرد، ولی عدهای دیگر به سیاست «نه رد، نه قبول»، اعتقاد داشتند. علاوه بر این ها، یکی دیگر از دلایل عدم پذیرش قطعنامه در سال ۱۳۶۶ اصرار رزمندگان و فرماندهان کشور بود که به نوعی در خط مقدم جبههها در عرصه میدان جنگ حضور داشتند.
بعد از عدم پذیرش این قطعنامه توسط ایران، رژیم متجاوز بعث عراق حملات جدیدی از تجاوزات و حملات خود را آغاز کرده بود و نیروهای این رژیم جنایتکار حملات خود را به مناطق شهری، مسکونی و نفتکشهای ایرانی کشاندند. در واقع هدف قرار دادن مردم عادی و نیز آسیب زدن جدی به اقتصاد کشور از طریق حمله به نفتکشها را در دستور کار خود قرار دادند. از طرفی حضور نظامی نامشروع آمریکا به بهانه حمایت از نفتکشهای کویتی در خلیجفارس، بحران بین دو کشور را جدیتر کرد.
طی یک سال که از صدور قطعنامه و تصویب قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل در ۲۹ تیرماه سال ۶۶ تا زمان پذیرش آن در ۲۷ تیرماه سال ۶۷ توسط جمهوری اسلامی ایران، اتفاقات و حوادثی رخ داد که ایران را متمایل به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ کرد. تغییر استراتژی و حمایت مستقیم کشورهای غربی از صدام، معرفی صدام به عنوان صلح طلب، به کارگیری سلاحهای شیمیایی توسط عراق، تهدیدات وسیع بین المللی علیه ایران، سلب منطق دفاع مشروع از ایران، تغییر روند تحولات در جبهههای نبرد و تحریم شدید تسلیحاتی ایران از جمله موارد و دلایلی است که ایران را متمایل به پذیرش قطعنامه کرد.
سال ۶۷، جنگ رو به سختی رفته بود.۱۲ تیرماه حادثه دردناکی در خلیج فارس به وقوع پیوست. ناو هواپیمابر وینسنز به هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس شلیک کرد و ۲۹۰ غیرنظامی را کشت، از جمله ۱۰۸ زن و کودک. وینسنز گرانترین کشتی جنگی جهان بود که هم زمان میتوانست ۲۰۰ شی را هدف گیری کند، ولی آمریکاییها اعلام کردند هواپیمای ایرانی را اشتباهی سرنگون کرده اند. صحنهها دردناک بود.
ایران برای اولین بار بلافاصله پس از حادثه ایرباس به شورای امنیت شکایت کرد و جلسه تشکیل شد. جلسهای که با سخنرانی بوش، معاون رئیس جمهور آمریکا و ولایتی، وزیر امور خارجه ایران و تصویب قطعنامهای به پایان رسید. قطعنامهای که در آن شورا از کشته شدن غیرنظامیان ابراز تاسف و با خانوادههای آنها عمیقا هم دردی کرد. بوش خطاب به ولایتی گفته بود اگر شما جنگ را ادامه نداده بودید این اتفاقها نمیافتاد و ادامه داده بود «آقای وزیر به شما میگویم بین پایان جنگ یا تقابل با ما باید یکی را انتخاب کنید.»
جنگ به شدت سخت شده بود؛ مسئولان کشور و فرماندهان جنگ یک نظر شده بودند که قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرند، اما امام (ره) معتقد بودند برای پایان جنگ شرایط خوبی نداریم، در حالی که مسئولان ادامه جنگ را خطرناک میدانستند. روز ۲۴ تیرماه بود که ارتش عراق به جنوب دهلران حمله کرد و درادامه عملیات و در کمتر از پنج ساعت، عراق مجددا شهر دهلران را به تصرف خود درآورد. مسئولان سیاسی و نظامی کشور پس از چند جلسه، امام را متقاعد کردند قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد. در نتیجه ۲۷ تیر اخبار ساعت ۲ اعلام کرد ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.
۲۹ تیرماه بود که گوینده اخبار سراسری، پیام امام خمینی مبنی بر پذیرش قطعنامه را قرائت کرد: «من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم. با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم. من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام میکنم که اگر جهان خواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست، یا همه آزاد میشویم و یا به آزادی بزرگتری، که شهادت است، میرسیم و همان گونه که در تنهایی و غربت و بدون کمک و رضایت احدی از کشورها و سازمانها و تشکیلات جهانی، انقلاب را به پیروزی رساندیم و همان گونه که در جنگ نیز مظلومانهتر از انقلاب جنگیدیم و بدون کمک حتی یک کشور خارجی متجاوزان را شکست دادیم، به یاری خدا باقیمانده راه پرنشیب و فراز از با اتکا به خدا، تنها خواهیم پیمود و به وظیفه خویش عمل خواهیم کرد یا دست یک دیگر را در شادی پیروزی جهان اسلام در کل گیتی میفشاریم و یا همه به حیات ابدی و شهادت روی میآوریم و از مرگ شرافتمندانه استقبال میکنیم، ولی در هر حال پیروزی و موفقیت با ماست و دعا را هم فراموش نمیکنیم.»