پایگاه خبری تحلیلی خطوط : سالها پیش ایران مطابق معمول جنگ اول جهانی، در جنگ جهانی دوم اعلان بیطرفی کرد. دیکتاتور البته هراسان از بریتانیا و منزجر از روسها، با هیتلر هم ذات پنداری میکرد. شاید بعد از موسولینی و هیتلر، هیچکس اندازه رضاشاه آرزوی بهروزی دول محور را نداشت. روزگار، اما وفق آرزوها نمیگذرد. رخدادها مبتنی بر مولفه قدرت و بر مبنای ساز و کار اتحاد و ائتلاف راه خود را میروند. سحرگاه سوم شهریور، خروس سحری آواز پایان پادشاهی رضاشاه را سر داد. روسیه و انگلیس ایران را اشغال کردند و رضاشاه ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ استعفا و راهی تبعید شد. در آن برهه زمانی فروغی منجی تاج و تخت شد. اگرچه میتوانست خودش اولین رئیسجمهور و نظام نیز جمهوری شود. کشور را جمهوری نکرد، اما توانست با قراردادهایش خطر تجزیه کشور را منتفی کند. در آن برهه زمانی ژاپن را اتم تسلیم کرد و فتیله جنگ خاموش شد. اشغالگران از ایران خارج شدند بهجز ارتش سرخ. چشم حریص روسها هیچگاه با شبنم منافع همسایگان پر نشد، زیرا امتیاز نفت شمال را از ایران میخواست. موازنه مصدق، اما مانع شده بود. استالین در چپاول جدی بود، مکانیزم عملیاش، حمایت از حامیانش در ایالتهای آذربایجان و کردستان بود یا نفت شمال یا بریدن پارهای دیگر از ایران، آنچه در دونباس خلفش تکرار میکند. سیاستمداری رند و کارکشته بهنام قوام با سفر به مسکو و انعقاد قرارداد قوام- سادچیکف، ایالتها و نفت را توامان از دهان شوروی درآورد، هرچند ظاهرا تهدید اتمی ترومن، بیتاثیر نبود. نفوذ روسوفیلها البته استمرار یافت تا جایی که عدهای از خطه شمال به حریم روسها یاد میکردند. اکنون و بعد از ناروی تاریخی پوتین در برجام، وزیر امورخارجه ایران، عازم مسکو شد تا شاید بتواند برجام را از اسارت آنها درآورد. امیرعبداللهیان اگر چه جسارت و شم قوام را ندارد، اما مانند رئیسش نیز نخواهد بود که آماتورگونه سخن براند. غلیان جهان علیه روسیه بهواسطه حمله به اوکراین، زمینگیر شدن در اوکراین و تردید جدی در موفقیت احتمالی، دورنمای ویرانگری تحریمها و انتقال تجربیات تلخ ایران به پوتین و اولتیماتوم آمریکا به روسیه برای بازپس گیری تضمینهای برجامی از جمله مکانیزمهایی هستند که با اتکا به آنها میتوان روسیه را وادار به برداشتن چکمههای پوتین از حنجره منافع و استقلال ایران کرد. مشخصا وزیرخارجه باید بتواند روسها را روشن کند که طوفان اوکراین، نظمها و روندها را متحول کرد. همانقدر که امارات و عربستان پاسخگوی بایدن نشدند، اصرار بیهوده بر اجیر کردن منافع ایران نیز ممکن است آخرین تبر بر روابط خودخوانده راهبردی یک سویه باشد. ایران ناچار است بین اعاده گوارای منافع ملی و غمزه منافع روسیه، دست به گزینش بزند. طبیعتا داشتن روابط نرمال و متعارف با روسیه مطلوب ایران است. شاید امروز همان وقت مقتضی باشد.
سید قائم موسوی تحلیلگر مسائل بینالملل