ما جامعهشناس و سیاستمدار و فیلسوف نیستیم ما داستان نویسیم، ما نویسندهایم.
نویسنده و داستاننویس قرار نیست در رمان جامعه شناسی و روانکاوی کنند؛ این کار دیگران است. تنها کار ما نوشتن داستان است.
کشور ما سراسر از رئالیسم جادوئی است. همین تذکره الاولیا لبریز از جادو است.مرزها برای سیاستمداران و بده بستانهای تجاری است نه برای نویسندگان.
من پر از امید هستم. پایان همهی کتابهای من پر از امید است؛ حتی سمفونی مردگان.اگر ادبیات ما تلخ است، حتما زندگی خیلی به ما تلخ گذشته است.
من واقعا میتوانستم سالی ۵٠ داستاننویس خوب در دانشگاه تهران تربیت کنم، از این فکر میرنجم.
شاملو شاعر بزرگی بود، اما یک اشکال داشت؛ شاملو ویترین چینی بسیار خوبی داشت، اما کسانی که شاملو به عنوان آینده به آنها نگاه میکرد، هیچی نشدند.
آدم در خارج از کشور وقتی اثری مینویسد ریشهاش را در آب میگذارد تا روزی که آن اثر در کشورش در خاک رود. /سازندگی