مردم ایران بیش از ۴۳ سال است که در حساسترین شرایط سیاسی و اقتصادی برای انتخاب رئیس جمهور، خبرگان، نماینده مجلس، اعضای شورای شهر به صحنه آمده اند و با وجود تمام نگرانیها و سختیهایی که در دورههای مختلف برای شرکت در این انتخاباتها وجود داشته است از انتخابات استقبال کرده اند و سعی در حفظ انقلاب خود داشته اند.
در سالهای جنگ، در سالهایی که رای شماری دستی بود و امسال که همه گیری کرونا وجود داشت مردم از حضور داوطلبانه برای پذیرش مسئولیت صندوقهای رأی گیری گرفته تا حضور در صفهای متراکم رای خود را به صندوق انداخته اند.
اما بارها با این موضوع مواجه شده اند که انتخابشان نامناسب بوده است. از انتخاب سیدابوالحسن بنی صدر گرفته به عنوان کسی که بر کرسی ریاست جمهوری کشور جلوس کرد تا دیگرانی که به هر حال اگر چه در این حد خائن نبودند، اما افراد خوش فکر و دارای صلاحیت برای پذیرش مسئولیتهایی که به دست آوردند، نبودند.
کار به جایی رسید که امسال انتخابات شورای شهر ۱۰ شهر به دلیل اعتراضات مردم مناطق باطل اعلام شد. امروز که این مبحث را گشوده ایم بیش از یک ماه است که شوراهایی که نتایج شان باطل اعلام شده آغاز به کار کرده اند و اعلام شده است با وجودی که رأی قطعی دیوان اعلام نشده است شوراها فعال شوند.
به هر حال با فقدان شورا مناطق دچار مشکل میشوند، اما گویا دیوان عدالت اداری هم روشی مناسب برای ارائه حکم ندارد. گفته میشود شورای نگهبان میتواند در این مورد ورود کند و کار را به سرانجام برساند که تا امروز سخنگوی شورای نگهبان هم حرفی درباره شوراها به میان نیاورده است.
به هر حال نکتهای که مورد توجه است مردم نیز معیار مناسبی برای انتخاب یک نماینده مجلس یا یک عضو شورای شهر ندارند به طوری که در دوره انتخابات افراد اعلام میکردند که ما کاندیدا در خانواده خود داریم و به گزینههای دیگر نمیاندیشیم.
متاسفانه مردم با وظایف و اختیارات مسئولینی که انتخاب میکنند آشنایی ندارند و حتی در مواردی دیده میشود که داوطلبان نیز با برنامه مشخصی برای تامین حداقل یکی از نیازهای منطقه به میدان نیامده اند و بیشتر به دنبال مقاصدی در حد اختیارات، اما نه انجام وظیفه پا به عرصه رقابت گذاشته اند.
رشد همگن و همطراز منطقه انتخابیه اصلا مورد توجه رای دهندگان نیست؛ حفظ عرصههای درآمدزای منطقه تقاضای مردم نیست؛ برای گشایش گره مشکلات منطقه سرنخ تا حد زیادی گم است و هر کسی که انتخاب میشود میتواند به بهانه آن که ادارهای در منطقه با وظیفه رسیدگی به معضلی که در منطقه مشهود است نام گذاری شده است و حضور دارد از هر گونه اقدامی طفره برود.
وزارت کشور برای رفع مشکل پیشنهاد میدهد که باید کاندیداها و منتخبین آموزش ببینند، اما مشکل این جاست که بسیاری از مشکلات بدون هیچ آموزشی قابل شناسایی و راه حل هم در دسترس است و مشکل نبود عزمی برای رفع کمبودهای و نیازهای منطقه است.
به نظرمی آید برای حل این مشکل که با گذشت بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی همچنان پابرجاست نیازمند آموزش عمومی جامعه هستیم به انضمام این که مشخص کردن روشی قانونی و غیرقابل انتخاب برای مسئولین در سطوح مختلف برای پاسخگویی به افکار عمومی باید ارائه شود.
مسئولین در حال حاضر بدون حضور خبرنگاران امکان برگزاری جلسات رسمی و ارائه گزارش از جلسات را دارند که این موضوع باید مورد توجه و رسیدگی قرارگیرد. دست خبرنگاران برای انجام وظیفه بسیار بسته است و هزینه محدودیتهایی که برای خبرنگاران وجود دارد را کشور و جامعه میدهد.