به گزارش گروه مترجمان پایگاه خبری تحلیلی خطوط ؛ این موضوع از جایی به ذهن تحلیلگران هنری خطور کرد که اطلاعاتی درباره گرانترین تابلو نقاشی در رسانهها منتشر شد. طبق این گزارش؛ گرانترین اثر هنری که تاکنون فروخته شده، «سالواتور موندی» اثر «لئوناردو داوینچی» است که به قیمت ۴۵۰ میلیون دلار به فروش رسیده است. این درحالی است که رکورد گرانترین تابلو نقاشی یک هنرمند زن به یکی از نقاشیهای «جورجیا اوکیف» تعلق دارد که به قیمت ۴۴.۴ میلیون دلار فروخته شد. اما آیا این تفاوت قیمتی به این معناست که این دو اثر تا این حد با هم تفاوت کیفی دارند؟ یا به عبارت بهتر حاکی از این است که زنان نمیتوانند نقاشی بکشند؟ قطعا نه!
آغاز بحث
ماجرای این بحث (تفاوت قیمتی آثار هنرمندان زن و مرد) از جایی آغاز شد که «گئورگ بازلیتر» هنرمند آلمانی در سال 2015 در گفتگو با گاردین گفت که «نقاشیهای زنان در طول تاریخ هیچگاه خوب نبودهاند و این یک حقیقت است. به هر حال بازار هیچوقت دروغ نمیگوید».
منظور گئورگ بازلیتر از اشاره به بازار این واقعیت بوده که آثار زنان همواره ارزانتر از مردان به فروش رسیده است. واقعیتی آماری که این طرز فکر را برای بسیاری از مردم به وجود میآورد که هنرمندان مرد بهتر از هنرمندان زن عمل میکنند. به هر حال طبق این طرز فکر؛ تفاوت قیمتی گرانترین تابلو نقاشی یک هنرمند مرد- متعلق به «سالواتور موندی» اثر «لئوناردو داوینچی» با قیمت ۴۵۰ میلیون دلار- با گرانترین تابلو نقاشی یک هنرمند زن- متعلق به یکی از نقاشیهای «جورجیا اوکیف» به قیمت ۴۴.۴ میلیون دلار- دلیل منطقی و معقولی باید داشته باشد دیگر!
گاردین با اشاره به این که «البته که این قیاس عادلانه نیست» به دلایل این تفاوت قیمتی پرداخته است. از جمله این که در طول تاریخ بشریت، زنان اجازه نداشتند همپای مردان در هنر فعالیت کنند، در نتیجه استادان زن قدیم کمتری به نسبت مردان وجود دارد.
گاردین البته تلاش دارد توضیح قابل درکی برای زمانهایی ارائه دهد که زنان در هیچ عرصهای حتی هنر توان رقابت مستقیم با مردان را نداشتند. با این حال این روزنامه نمیتواند این واقعیت را توضیح دهد که چرا این اتفاق در روزگار حاضر هم- که تفاوتها و نابرابریهای جنسیتی تا حد زیادی از میان رفته- وجود دارد و به عنوان مثال در فهرست هنرمندان زنده جهان نیز «جف کونز» با یک اثر هنری ۹۱ میلیون دلاری بسیار بسیار گرانتر از گرانترین اثر متعلق به یک هنرمند زن زنده است که تنها ۱۲.۵ میلیون دلار قیمتگذاری شده است.
رابطه معنادار
بعد از آغاز بحث بسیاری دنبال استخراج جزئیاتی معنادار از این موضوع رفتند. از جمله «هلن گٌریل» نویسنده کتاب «زنها نمیتوانند نقاشی بکشند» که با بررسی قیمت ۵,۰۰۰ تابلو نقاشی فروختهشده در سراسر جهان به این نتیجه رسید که به ازای هر یک پوندی که یک هنرمند مرد برای اثرش دریافت میکند، هنرمند زن تنها ۱۰ پنس به دست میآورد.
هلن گٌریل در این زمینه به نویسنده این گزارش گفت که این «شوکهکنندهترین شکاف ارزش جنسیتی» است که تاکنون در یک صنعت با آن مواجه شده است. یک تفاوت واقعا شوکهکننده و معنادار- و این در حالی است که در این مورد شایستگی زنان برای ورود به دنیای هنر بسیار بسیار بیشتر از مردان بوده و توانستهاند اکثریت ۷۰ درصدی در زمینه دانشجویان ورودی به کالج هنر را تشکیل دهند. این شایستگی و سزاواری حداقل تاکنون نتوانسته شکاف قیمتی و پرداختی آثار را برطرف کند و این شکاف همچنان پابرجاست.
گُریل البته در تحقیقاتش در این زمینه به یک اکتشاف تکاندهنده دیگر نیز دست یافته و در واقع متوجه شده درحالی که ارزش اثر یک هنرمند مرد با امضا کردن آن افزایش پیدا میکند، ارزش اثر هنری یک هنرمند زن در صورت وجود امضای هنرمند کاهش مییابد- که میتوان این معنای ضمنی را داشته باشد که اثر هنری به واسطه زن بودن جنسیت هنرمند تنزل می یابد.
رو به آینده
اما آیا این تفاوت آماری به این معناست که مردان هنرمند بهتری هستند؟
«رنه آدامز» استاد رشته اقتصاد دانشگاه آکسفورد در تلاش برای محک زدن این فرضیه ده اثر نقاشی بدون امضا و در نتیجه بدون جنسیت (زنان و مردان هر کدام پنج اثر) به عدهای از کارشناسان نشان داد و از آنها خواست جنسیت هنرمندان را حدس بزنند. حدسها تنها ۵۰ درصد درست از آب درآمدند- که نشان میدهد کیفیت هنر مردان تفاوتی با هنر زنان ندارد و کارشناسان از کیفیت آثار نتوانستهاند زنانه یا مردانه بودن آنها را حدس بزنند.
«رنه آدامز» همین کار را روی آثار خلق شده توسط هوش مصنوعی نیز انجام داد- و در پاسخ، شرکتکنندگان که بیشتر مردان ثروتمند گالریدار بودند، همان اشتباه را تکرار کردند، با این تفاوت که این بار گالریدارها هر بار به اشتباه فکر کردند که با اثر یک هنرمند مرد سر و کار دارند، اشتیاق بیشتری برای نمایش آن در گالری خودشان نشان دادند!
رنه آدامز برای توضیح بیشتر و بهتر این ماجرا کتاب «داستان هنر» نوشته «ارنست گامبریچ» را مثال میزند- که به عنوان پرفروشترین کتاب هنری جهان که دانشجویان هنر نقاط مختلف جهان آن را مطالعه میکنند، تنها به یک هنرمند زن در این کتاب ۶۸۸ صفحهای پرداخته و در این میان هنرمندان درجه یک و تثبیتشدهای چون «آرتمیزیا جنتیلسکی»، «فریدا کالو» و حتی «جورجیا اوکیف» را از قلم انداخته است.
به گفته رنه آدامز؛ اما خبر خوب اینکه جهان رو به تغییرات قدم برداشته و موزهها سعی میکنند توازن را در مجموعههایشان برقرار کنند. حتی مسوولان برخی از موزهها آثار هنرمندان مرد را به فروش میرسانند تا با پول آن آثار هنری هنرمندان زن را خریداری کنند. حراجیها نیز به آثار هنری زنان روی آوردهاند و حضور هنرمندان زن در بینال ونیز امسال نیز بسیار پررنگ بود تا پاسخ این پرسش- که «آیا زنان واقعا نمیتوانند نقاشی بکشند؟» در سالهای آینده متفاوت از پاسخی باشد که در حال حاضر داده میشود!