تاریخ، همانطور که پیدایش خلقت جهان و آفرینش انسان را در سینه نهفته است، زمان شکلگیری و ایجاد کشورهای بزرگ و کوچک را نیز همراه با چگونگی انشقاق، انضمام و گاهی اکتشاف هرکدام در کتاب خود ثبت و ضبط کرده است. هر چند برخی از این کشورها مانند بعضی کشورهای اروپایی و آمریکا به دلایلی امروزه زبانزد یا حتی قبله آمال برخی از هموطنان ما نیز شدهاند و یا بالعکس بعضی از کشورهایی که زمانهای نه چندان دور در جهان کیا و بیایی داشتند مانند شوروی یا بریتانیای کبیر که اکنون نه تنها دیگر خبری از آن کیا و بیا نیست، بلکه از هم پاشیده و به روسیه و انگلیس محدود گشتهاند، اما کشورهایی نیز بودهاند که علیرغم داشتن قدمتی به درازای تاریخ و زبانزدی دیرینشان بنا به دلایلی جایگاه برتر گذشته را از دست داده بودند.
با تورق کتاب تاریخ دوره معاصر کشور عزیزمان ایران پیش از استقرار جمهوری اسلامی یا حتی یک سده قبل از آن به وضوح سقوط جلال و شکوه بالندگی دوران تدوین منشور حقوقی، قابل تشخیص و تمیز است به طوری که حتی گستردگی جغرافیایی خود را نیز از دست داده بود.
در اینجا، فارغ از تشریح، تفسیر و چگونگی به وجود آمدن ضربالمثل معروف« عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!» آنچه قابل بهرهبرداری از این ضرب المثل است تصدیق و تایید مجدد مصداق یافتن آن پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران است، اما اینکه «عدو»ی به نام صدام چگونه همراه با عدوانی چون آمریکا، شوروی، انگلیس و ... سبب خیر برای ایران و ایرانیان شدند را باید در پیروزیهای مقاطع حین و پس از جنگ تحمیلی جستجو کرد.