امروز که به مناسبت، زادروز میلاد فرخنده مولای متقیان روز «پدر» نامگذاری شده، فرصت مقتضی است تا از پدرانمان یادی کنیم و مقام و منزلت والای آنان را مورد توجه قرار داده و تجلیل شایسته ای از این بزرگواران داشته باشیم. بی تردید، برای هر شخصی، «پدر» واژه ای پر از احساس و گویای خاطره های فراموش نشدنی است؛ روز «پدر»، فرصت مرور این خاطره هاست، روزی که باید به پاس زحماتی بسیار و درد و رنجی به اندازه یک عمر، به پا خواست و در مقابلشان، سر فرود آورد پس، امروز فرصت بی بدیلی است که از پدرم و پدرانمان یادی بکنیم، به آنان سر بزنیم و صمیمانه و پر از مهر در آغوش کشیم و با تمام وجود، آنان را گرامی داریم و اگر هم آنان را از دست دادهایم و یا به آنان دسترسی نداریم، یادشان را پاس بداریم.
«پدر» در فرهنگ ما، نشانه مسئولیت شناسی است، همچون مادران مان، که عمری پر از مسئولیت دارند، و همین بار مسئولیت، چه بسا واژه شرم و گریز از شرمساری را آویزه گوش آنان می کند تا مبادا در برابر انتظارات و خواسته های همسر و فرزندان شان کم بیاورند و نتواند به مسئولیتی که بر دوش دارد، عمل کنند. من نیز اینک به پدرم می اندیشم که یک عمر کوشید و دوید تا به مسئولیت خود عمل کند، گرچه فقر و رعیتی اجازه نداد اما تا حد توان کوشید تا زیربار مشکلات انبوه سر خم نکند، او را می ستایم و به روح بزرگش درود می فرستم گرچه خود شرمنده او هستم که نتوانستم یار و یاورش باشم و دریغا خیلی از ماها که در سنین جوانی و آن لحظه که باید دستان پدر را بگیریم، این فرصت را نمی یابیم و روزی که منزلت او را در می یابیم، معمولاً او را از دست داده ایم، اینجاست که آه و حسرت ما را در بر می گیرد.
اینک می نویسم برای پدری که برای تأمین هزینه تحصیل فرزندش، انگشتش را در چرخ گوشت جا گذاشت و من فرصت آن را نیافتم تا بوسه ای بر انگشت ایثارگر او بزنم او همیشه در وجود من هست و این منم که شرمنده، پدر هستم.
این را ننوشتم تا شخصی سخن گویم، این روایت دردناکی است که هر یک از پدران ما به گونه ای آن را تجربه کرده اند، پدرانی که علی رغم تلاش بیش از حد نمی توانند در تأمین یک زندگی متوسط برای همسر و فرزندان شان موفق باشند و روز به روز در برابر اقتصاد کم می آورند و بیش از آنکه با خانواده باشند، درگیر تأمین اقتصادی آنان هستند.
پدران ما، همچون مادران ما، انسان های ایثارگری هستند که مدام و هر لحظه باید مقام آنان را پاس داشت؛ نه فقط یک روز، بلکه همه لحظه ها، آنان را که همیشه نگران ما هستند و به ما و بالندگی ما فکر می کنند.
راستی چقدر برای احترام و عزت آنان فکر و عمل می کنیم؟
بیاید در روز «پدر» با تمام وجود از آنان قدردانی کنیم، از آنان که «برای» ما، «خود» را فراموش می کنند، گویی که مسئول خوشبختی ما هستند و خود را فدای ما کرده اند. شایسته است در همینجا درود بفرستیم برای مادران مان که همیشه نگران ما هستند، بوسه بزنیم بر دستان مادران و پدرانی که نگرانی و شرمندگی را جان می بخشد و جانشان را در این راه تقدیم می کنند، گویی که برای آنان، «خودی» وجود ندارد، جز فرزندان.
امروز باید این نکته را هم تأکید کنم که ما هم نگران و شرمنده مادران و پدران مان هستیم که نمی توانیم آن چنان که باید و شاید، «فرزندی» کنیم. امید آنکه هم تک تک افراد و هم نظام حکمرانی خانواده، به گونه ای رقم بخورد که از بار مسئولیت پدران و نگرانی مادران بکاهد و همه پدران بتوانند در یک مسیر عادی و متعادل به وظایف پدری خود عمل کنند.
درود بر پدرم، پدرانمان و مادرم و مادرانمان.
آرمان امروز/ هوشمند سفیدی