به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط ؛ شهرام ناظری که همواره در موسیقی ایران یکی از نامهای برجسته بوده، در روزهای اخیر با گفتن اینکه در ایران به دلیل نوعی ترس آشکار از فردوسی و اشعارش اجازه شاهنامهخوانی به خوانندگان داده نمیشود، یک بار دیگر نام خودش را در فضای مجازی ترند کرده است.
فردوسی به روایت شهرام ناظری!
شهرام ناظری میگوید که از همان سی سال پیش که برای اولین بار از همدورههای خودش خواسته دور هم جمع شوند و روی شاهنامه کار کنند، به دنبال اجرای آثاری بر اساس اشعار فردوسی بزرگ بوده است. این تلاشها اما ظاهرا چه آن زمان و چه بعد از آن به جایی نرسیده؛ ولی با این حال شهرام ناظری میگوید که این عشق و اشتیاق را در تمام این سی سال حفظ کرده و هنوز هم دنبال پیگیری این آرزوها و آمال است.
شهرام ناظری که به گفته کارشناسان و منتقدان موسیقی همواره مرد خطر بوده و از جمله پیشتر مولویخوانی را در موسیقی کشور جا انداخته است؛ اینک در ادامه تلاشهایش- که بارها و بارها دنبال کارهای انجامنشده رفته- به سراغ اشعار فردوسی رفته است. جلوه این تلاشها و خطر کردنها را میتوان در کنسرتهای سالهای اخیر این خواننده بزرگ در ایران و چند کشور دیگر دید- که در آنها به روایت داستان ضحاک مینشیند.
ترس از فردوسی به روایت شهرام ناظری!
شهرام ناظری با اشاره به این که «بنا به دلایلی موهوم، در صد سال اخیر هیچ خواننده ایرانی به سراغ شاهنامه نرفته است» میگوید «خوانندگان سنتی ایران چون عادت دارند همیشه از روی یک الگوی مشخص حرکت کنند، شهامت نزدیک شدن به شاهنامه را ندارند. شاید چون- همانطور که گفتم- قالب و معیاری برای شاهنامه در این موسیقی وجود نداشته. البته شاید هم این امر ریشه در ویژگیهای موسیقی ردیف دستگاهی ایران داشته باشد».
به گفته شهرام ناظری؛ اما، «یکی دیگر از دلایل دوری موسیقی ایرانی از شاهنامه این بوده- و هست- که موسیقی سنتی بیشتر حال و هوای تغزلی را میپسندد و بنابراین با اشعار حافظ و سعدی دمخور است. بگذریم از این که کار کردن روی شاهنامه، مطالعه و تخصص میخواهد و صرفا چون طرف صدای خوب دارد یا ردیفدانی سرش میشود، نمیتواند برود سراغ شاهنامه. برای شاهنامهخوانی باید اسطورهها، تاریخ و فرهنگ ایران باستان را به خوبی شناخت».
شهرام ناظری با تاکید بر این که «در دهههای اخیر لحن حماسی موسیقی ایرانی- که ردپای آن را میتوان در خوانندههایی مثل اقبال آذر، سلیمان امیرقاسمی و تاج دید- از دست رفته است»؛ دلیل ناپدید شدن این رنگ حماسی را تلاش عجیب دستاندرکاران این موسیقی برای شبیه هم کردن تمام صداها و قطعهها میداند.
او میگوید: «تقریبا از ۵۰ سال پیش یک عدهای اتو به دست گرفتند و به خیال خودشان خواستند صدای خوانندگان موسیقی ایرانی را صاف کنند. این طوری شد که موسیقی ایرانی ته مایه لحن حماسیاش را هم از دست داد. شاید به این دلیل بود که دستکم ۳۰ سال پیش از همدورههای خودم خواستم که دور هم جمع شویم و روی شاهنامه کار کنیم- که البته نشد. این اشتیاق من در همه این سالها وجود داشت که البته پاسخ درخوری نمییافت. تا این که ۵ سال قبل کلید این کار را با کمک پسرم حافظ ناظری زدیم- که در نیویورک موسیقی میخواند. پس یک ارکستر بینالمللی سامان داد و به همراهی هم در فرانسه و آمریکا کنسرتهایی را بر اساس داستان ضحاک برگزار کردیم».
اما چرا این خواننده کنسرت ضحاک را در ایران برگزار نکرده است؟
شهرام ناظری داستان مخالفتها و موانع موجود با کنسرتهای شاهنامهایش را چنین روایت میکند: «اینجا در ایران اجازه شاهنامهخوانی ندادهاند و نمیدهند- که البته هیچگاه دلیل ترسشان را از فردوسی نفهمیدهام»...