به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط ،بنا براین مطالعه، در دههی پنجاه و شصت میلادی، گروههای مختلف درآمدی در ایالات متحد (که در قالب پنجک درآمدی نشان داده شدهاند) درآمد حقیقیشان همگام با سرعت رشد تولید ناخالص داخلی سرانهی کشور بالا میرفت، و حتی پنجک اول درآمدی (متشکّل از افراد کمدرآمد جامعه)، به مراتب رشد 'بیشتری' نسبت به پنجک پنجم درآمدی (متشکّل از افراد پردرآمد جامعه) تجربه میکرد. از میانهی دههی هفتاد میلادی، رشد درآمد پنجکهای پاییندست درآمدی به سطحی نازلتر از رشد تولید سرانهی اقتصاد کاهش یافت، و از سوی دیگر نیز رشد درآمد گروههای بالادست درآمدی از میزان رشد تولید سرانهی اقتصادی هم فراتر رفت.
این مطالعه بر پایهی معیار صدک درآمدی نیز به تحولات درآمد حقیقی گروههای مختلف پرداخته، و با بهرهگیری از دادههای اقتصادی ادارهی آمار آمریکا، ادارهی تحلیل اقتصادی آمریکا، و پایگاه دادههای نابرابری جهانی، به این نتیجه رسیده که اگر در چهار دههی اخیر، تولید سرانهی اقتصاد آمریکا به نحوی مشابهِ دههی پنجاه و شصت میلادی میان آحاد جامعه توزیع میشد، صدک بیست و پنجم درآمدی به جای ٣٣ هزار دلارْ درآمد سالانهی کنونیاش، ۶۱ هزار دلار درآمد میداشت (حدود ۸۵ درصد بیش از رقم کنونی). صدک نود و نهم درآمدی نیز به جای ۷۶۱ هزار دلارْ درآمد سالانه، اکنون ۵۶۰ هزار دلار در میآورْد. در عین حال، صدک صدم درآمدی (همان یک درصد فوقانی جامعه، که حدود دو و نیم میلیون نفر جمعیت دارد) به جای ١ میلیون و ٣٨٤ هزار دلار، اکنون ۶۳۰ هزار دلار درآمد داشت.
در چهار دههی اخیر، تولید سرانهی اقتصادی آمریکا ۱۱۸ درصد رشد داشته، و این در حالیست که برخی از گروههای بالادست درآمدی شاهد رشد ۱۶۶ درصدی درآمد حقیقیشان بودهاند. به بیانی دیگر، این بخش از جامعه بیش از "ظرفیت ثروتآفرینی" اقتصاد، موفق به کسب ثروت شده است. در عین حال، گروههای پاییندست درآمدی تنها شاهد رشد ۱۳.۵ درصدی درآمد حقیقیشان بودهاند.
مطالعه به این نتیجه رسیده است که در چهار دههی اخیر، نود درصد پایینی جامعه روی هم رفته ۴۷ تریلیون دلار را از کف داده است، که میتوان آن را بهای تعمیق نابرابری نامید.
این مطالعهی دقیق و پربار، به ما یادآوری میکند که مقولهی «توزیع» درآمد، اهمیت کمتری نسبت به «تولید» درآمد ندارد. درست است که در چهار دههی اخیر با کاهش رشد بهرهوری اقتصاد آمریکا و به دنبالش کاهش رشد اقتصادی کشور، ظرفیت بالقوّهی افزایش درآمد حقیقی جامعه ضعیفتر از گذشته شده، اما این مطالعه به روشنی نشان میدهد که ثمرات همین رشد کاهشیافتهی اقتصادی نیز اگر با نابرابری کمتری در بین جامعه توزیع میشد، میتوانست رفاه مزدبگیران آمریکایی را از بنیان متحول کند.