۲۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۱
تعداد بازدید: ۵۰۱۳۱۵
گزارش خطوط از عدم اهتمام حاکمیتی به یک معضل اجتماعی؛
«ایران اینترنشنال و 20و 30هم بدانند» پاسخ محترمانه «پلیس خادم مردم» مستظهر به پشتیبانی «مردم حامی پلیس» بود که بسان هزاران پتک بزرگ و سنگین بر سر میلیون‌ها ایرانی حامی پلیس در ایران آوار شد! با این حال معلوم نیست چرا دولت و مجلس به این دعوای قدیمی ورود نمی کنند و این زخم کهنه را مرهم نمی نهند!
کد خبر: ۲۹۸۸۲

دعوای قدیمی پلیس با بیمه و دودی که هر روز به چشم مردم می‌رود!

چرا دولت و مجلس بر این زخم کهنه مرهم نمی نهند؟

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط، 26 مرداد ماه 1402 جمله کوبنده؛ «ایران اینترنشنال و 20و 30هم بدانند» پاسخ محترمانه «پلیس خادم مردم» مستظهر به پشتیبانی «مردم حامی پلیس» بود که همچون نه یک پتک بزرگ بر سر یک ارباب رجوع در تهران بلکه بسان هزاران پتک بزرگ و سنگین بر سر میلیون‌ها ایرانی حامی پلیس در ایران آوار شد! وعده های پوچ و تو خالی بیمه ایران اگر ویرانگر تر از آوار پلیس نباشد، کمتر نیست! با این حال معلوم نیست که چرا دولت و مجلس مدعی مردمی و انقلابی بودن به این دعوای قدیمی ورود نمی کنند و بر این زخم کهنه مرهم نمی نهند!


چهارشنبه شب؛

تصادفی که مقصرش گزارش می دهد!

ماجرای آوار پتک بزرگ و سنگین «پلیس خادم مردم » بر سر میلیون‌ها ایرانی و بدتر از آن «وعده های توخالی بیمه ایران» از یک تصادف ساده شروع شد که روزانه صدها و شاید هزاران مورد آن فقط در تهران اتفاق می‌افتد.

طبق معمول با پلیس تماس گرفته شد. حدود یک ساعت طول کشید تا افسر بیاید. در این اثنا با واحد سیار بیمه ایران واقعا ویران طرف قرارداد نیز تماس گرفتم، اما دریغ از یک پاسخ درست و حسابی! و ثابت از واحد سیار بیمه ایران!

دعوای قدیمی پلیس با بیمه و دودی که هر روز به چشم مردم می‌رود!

افسر دیر رسید، زود رفت و کروکی نکشید!

افسر دیر رسید، اما زود رفت؛ گفت گزارش می کنم همکارم بیاید کروکی بکشد. شما منتظر بمانید. حدود نیم ساعت منتظر ماندیم همکارش سررسید اما کروکی نکشید. گفت بروید بیمه و من بی خبر از اینهمه بازی تا ساعت 24 شب منتظر یدک کش ماندم، آمد. علیرغم تصور عمومی او با احساس مسئولیت دوچندان فراتر از پلیس خادم مردم و ادعای پوچ و فریبنده بیمه ایران متعهد به بیمه گر ، راهنمایی کرد؛ بیمه سیار واسه همین مواقع است! چرا ماشینی را که حرکت نمی‌کند جهت بازدید کارشناس می‌خواهید با یدک کش به بیمه ببرید؟
ناگزیر ماشین را کنار خیابان رها کردم به امید آنکه فردا از پلیس خادم مردم منطقه 9 آزادی کروکی بگیرم..

پنجشنبه روز دوم تصادف؛

جواب سربالای بیمه ایران و پلیس راهور!

یک روز بعد پیش از مراجعه به پلیس منطقه 9 تهران سر راهم به بیمه ایران نرسیده به میدان آزادی سر زدم تا از چند و چون خدمات بیمه سیار بپرسم. حراست بیمه گفت پنجشنبه ها بیمه‌های سیار بیمه ایران در شعبه چهارراه ایران خودرو مستقر هستند باید به آنجا مراجعه کنید.
گفتم ماشین حرکت نمی‌کند و پرسیدم مگر بیمه سیار سر صحنه تصادف نمی‌رود؟ جواب داد: «قانون همین است!»

دست از پا درازتر از بیمه ایران خارج شدم و با فرد زیان‌دیده به پلیس راهور منطقه 9 تهران رفتیم، اما با در بسته مواجه شدیم. در که زدیم سری از در سردرآورد و گفت ساعت 9 صبح باز می‌شود منتظر بمانید! منتظر ماندیم! ساعت 9 صبح در کوچک آبی رنگ پلیس راهور منطقه 9 باز شد. پس از تحویل گوشی ها و ریموت ماشین و اطمینان نگهبان از همراه نداشتن فندک و سیگار و ... ما به واحد تصادفات راهنمایی شدیم.

دعوای قدیمی پلیس با بیمه و دودی که هر روز به چشم مردم می‌رود!

ماجرای تصادف و عدم امکان حرکت ماشین و ضرورت کروکی را که از اول برای افسر پشت میز نشسته واحد تصادفات منطقه 9 تعریف کردیم با این پاسخ تعجب برانگیز مواجه شدیم؛ « 48 ساعت بعد در محل تصادف حاضر باشید تا همان افسر بیاید کروکی بدهد!» 

با این تصور که اشتباه شنیده‌ام دوباره پرسیدم؛ یعنی تا 48 ساعت دیگه ما کنار خیابان منتظر بمانیم؟ مگر کسی به جای آن آقا پلیس،نمی‌تواند کار او را انجام دهد؟ و پاسخ مسئول تصادفات راهور منطقه 9 همان پاسخ حراست بیمه ایران بود: «قانون همین است!»

من که کلی از پاسخ تعجب برانگیز پلیس راهور شوکه شده بودم از اینکه سوژه امروز مرا در شبکه‌های مجازی فراهم کرده بود تشکر کردم و او گفت؛ به اینترنشنال و 20 و 30 هم بدهید!

دعوای قدیمی پلیس با بیمه و دودی که هر روز به چشم مردم می‌رود!

با این برخورد پلیس خادم مردم، روز دوم تصادف هم دست از پا درازتر برگشتیم تا دوباره فردا روز جمعه ساعت به وقت تصادف(21و 13دقیقه) برگردیم بلکه با تایید آقای مری شاید سرهنگ محتشم به ما کروکی بدهد!

جمعه شب؛

48ساعت پس از یک تصادف ساده!

48ساعت بعد از فاصله 50کیلومتری به محل پلیس راهور منطقه 9 مراجعه کردیم. آقای نگهبان- اگر بخواهیم از برخوردهای نامناسب او چشم پوشی کنیم- ما را روانه دور میدان آزادی کرد تا از آقای مری تاییدیه بیاوریم. پس از علافی ساعتی در ترافیک طواف سفینه نجات شهرداری آقای مری دست خطی که نه «به نام خدا» داشت و نه مخاطب نامه معلوم بود، بدین شرح داد: « با احترام به استحضار می رساند تصادف توسط اینجانب بازدید نشده است و مورد تأیید نمی‌باشد.». آقای نگهبان با سرهنگ محتشم دست خط آقای مری را در میان گذاشت و سرهنگ محتشم هم گفت من کروکی نمی دهم.
نگهبان گفت فردا (روز شنبه) دوباره ساعت 9 صبح بیایید پیش افسر تصادفات تا فرد دیگری را معرفی کند.
ساعت 24 شب شد. دوباره ماشین ماند کنار خیابان و من 50کیلومتر برگشتم به خانه!

دعوای قدیمی پلیس با بیمه و دودی که هر روز به چشم مردم می‌رود!

شنبه؛

فرجام چهارمین روز از یک تصادف معمولی!

صبح شنبه به شعبه بیمه ایران چهار راه ایران‌خودرو مراجعه و ماجرا را از اول تا آخر برای نگهبان توضیح می دهم و آو می‌گوید باید اپلیکیشن «ایران من» را نصب و با پر کردن آنلاین فرم همه مدارک لازم را اینترنتی بارگذاری کنی.

از ساعت 7صبح تا 10 طول می‌کشد. اقرار می کنم اگر خانم افتخار _کارمند بیمه ایران_ کمک نمی کرد من با سواد اینترنتی هرگز قادر به انجام این کار نبودم تا چه رسد به اینکه سایر مشتریان فاقد سواد اینترنتی بیمه ایران بتوانند به این روش از خدمات آنلاین این بیمه گر بهره مند شوند.

پس از 3ساعت تلاش برای پر کردن فرم استفاده از خدمات آنلاین، خانم افتخار گفت حالا بروید پیش ماشین تا کارشناس بیمه جهت بازدید بیاید. از شعبه چهارراه ایران خودرو بیمه ایران که بیرون آمدم طرف تصادف تماس گرفت و گفت کارشناس بیمه زنگ زد و اعلام کرد تا 24 ساعت بعد جهت بازدید می آیم.

دعوای قدیمی پلیس با بیمه و دودی که هر روز به چشم مردم می‌رود!

گفتم: یعنی ما که از 25 مرداد تا امروز که 28 مرداد است علاف و سرگردان و در به در دو سازمان حامی مردم یکی پلیس راهور و دیگری بیمه ایران هستیم باز باید 24ساعت دیگر در خیابان علاف و منتظر کارشناس بیمه ایران بمانیم؟

از او خواستم به شماره ای که آن کارشناس تماس گرفته زنگ بزند و  ساعت دقیق حضورشان را بپرسد. اما متأسفانه تلفن کارشناس یکطرفه بود.

دعوای قدیمی پلیس با بیمه و دودی که هر روز به چشم مردم می‌رود!

رئیسی که زمانی رسانه‌ای بوده به دادمان رسید!

بیمه ایران نرسیده به میدان آزادی که سه دستگاه خودرو مزین به تبلیغات « خدمات بر خط» بود را سر راهم دیدم. رفتم. داخل و به کارمند «پشت میز خدمت »که اتفاقا سرش شلوغ هم بود جریان را گفتم و گفتم که فاصله محل تصادف ما با شعبه شما (سر خیابان استاد معین تا آزادی) کمتر از یک کیلومتر است.
و او گفت طبق پیامکی که دریافت کردید تا 24 ساعت کارشناس جهت بازدید خواهد آمد.

ناگزیر به طبقه آخر ساختمان رفتم. دفتردار مدیر شعبه با روی باز استقبال و پس از شنیدن جریان علافی 4روزه دلش به حال ما سوخت و به پیش رئیس شعبه آقای محمدی راهنمایی ام کرد. از اول برای چندمین بار موضوع را برای او هم تعریف کردم. آقای محمدی که خود زمانی رسانه‌ای بوده خیلی تحویلمان گرفت و با خنده رویی گفت از اول هم باید پیش خودم می آمدی، همین الان کارت را راه می اندازم. گوشی را برداشت با همکارش صحبت کرد تا کد پیگیری قبلی ما را باطل و با صدور کد پیگیری جدید یکی از کارشناسان خودشان با ما به محل تصادف یک کیلومتر آنطرف تر از شعبه آقای محمدی جهت بازدید و تهیه گزارش پس از 4 روز علافی مراجعه کند بلکه کار یک ارباب رجوع پس از  4 روز توسط واحد سیار خدمات بیمه ایران راه بیفتد!

از طبقه بالای ساختمان برگشتیم به پارکینگ و پیش کارمند پشت میز خدمت!

یک ساعتی نشستیم هنوز کارمان راه نیفتاده است و من در میان تعداد دیگری از مشتریان معطل و منتظر همچنان منتظرم کارمند میز خدمت بیاید؛ اذان داده اند. شاید او در حال انجام فریضه و بجا آوردن نماز اول وقت است. در این صورت حق با اوست!

پایان چالش با پلیس راهور و بیمه، آغاز وانفسای برج و خرج!

بالاخره کارشناسی که قرار است با توصیه رئیس شعبه کار ما را راه بیندازد، برمی‌گردد. نیم ساعتی هم می گذرد تا دوباره یادآوری می‌کنم  و او انگار برای اولین بار متوجه حضور ما شده است، می‌پرسد وسیله دارید سریع برویم؟ می گویم مسیر یکطرفه است باید پیاده برویم می‌آید و عکسبرداری و ....
ساعت 13 ظهر شنبه 28مرداد گذشته است به من می گوید شما می توانید بروید.

پایان چالش با پلیس راهور و بیمه، تازه آغاز راه تامین هزینه خسارات وارده بر ماشین شخصی در این وانفسای برج و خرج هاست...

برچسب ها: بیمه شرکت بیمه ای حق بیمه ماشین پلیس پلیس راه تصادفات تصادف رانندگی سانحه تصادف
ارسال نظر
آخرین اخبار