عبدالرضا گلپایگانی، دانشآموخته رشته معماری در دانشگاه تهران و معاون سابق شهرسازی و معماری شهرداری تهران در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خطوط، به مناسبت روز معماری به وضعیت معماری در شهر تهران پرداخت و مطرح کرد: بخش گستردهای به نام معماری در ایران داریم. تهران در واقع با اینکه یک حجم زیادی سرمایه متمرکز در موضوع ساخت و ساز دارد و در بسیاری از زمینهها مخصوصا موضوعات معماری و شهرسازی پیشران است، اما کمی متفاوت در زمینه معماری ایران است به همین جهت توجه به معماری شهر تهران هم اثر مفید میتواند داشته باشد و اگر هم توجه کافی نشود میتواند اثر زیانآور برای معماری کل کشور داشته باشد به همین دلیل معماری تهران جایگاه ویژهای دارد.
بیشتر بخوانید: چطور تراکم شهری را کاهش دهیم/راه حل درست معکوس است!/نصف عمرمان در ترافیک تهران میسوزد
معماری برآیند رویدادهایی است که در بستر جامعه شکل میگیرد. عواملی در معماری اثر دارند همانند موضوعات فرهنگی، اجتماعی، جمعیتی، حقوقی، اقتصادی، مالکیتی و... یعنی تمام مسائل میتوانند در معماری اثرگذار باشد. اگر تمامی این موارد حالشان خوب باشد، معماری هم خوب است و اگر مخدوش باشند معماری هم متاثر از شرایط نامساعد میشود.
بیشتر بخوانید: شرکتهای پیمانکاری سطل زباله شهر تهران را غیررسمی اجاره میدهند!/نمره صفر مدیریت شهری در حوزه پسماند!
در کل حال عمومی معماری در تهران خوب نیست. سالانه یک رقم قابل توجهی برای معماری سرمایهگذاری میشود وقتی سالی ۱۰ تا ۱۲ میلیون متر مربع در تهران ساختمانسازی میشود این عدد کوچک نیست، انتظار از این متراژها جهت توجه به کیفیت معماری باید باشد، اما این توجه آن طور که باید باشد، نیست. موضوع اصلی غالب ساخت و ساز کمیت است. کار معماری از جایی شروع میشود که ساختمانسازی به سمت کیفیت فضای زندگی میرود. یک معماری خوب حال فرد را هم دگرگون میکند همچنین یک معماری خوب باید مسیر دشواری را طی کند. در برخی ساخت و سازهای شهر تهران یک اشرافیتی حاکم است که آن هم متاسفانه یک جور افراط بر تجملگرایی و خودنمایی است، جای کیفیت در خیلی از ساخت و سازها خالی است.
بستر فرهنگی شکلگیری معماری خوب باعث میشود که محصول خوبی هم به بار آید است، اما امروزه در واقع شرایط ما در معماری به صورت کلی شرایط مطلوبی نیست و ظرفیتهای فرهنگی جامعه ما فراتر از اینهاست، آن سرمایهای که صرف ساخت فضاهای زندگی میکنیم سرمایه قابل توجهی است اما با توجه به حجم و اهمیت آن نهادهای مسئول نتوانستند به این سمت حرکت کنند تا زمینهها فراهم شود.
متاسفانه مجموعههایی که متولی موضوع معماری هستند خیلی هماهنگ، منسجم و یکپارچه نیستند و بر مبنای یک اصول مشترک کار نمیکنند، هر شخصی ساز خود را میزند و فکر هم میکند که کار درستی انجام داده است. مسئولیت مسائل اقتصادی را نمیتوان انتظار داشت که مردم به تنهایی حل کنند همچنین مسائل دیگر. در واقع مسئله معماری هم یک مسئله مشترک بین مردم و مدیران ارشد است، در واقع مدیران ارشد، دولت و حاکمیت باید کمک کنند که زمینه ارتقا فرهنگ همگانی و زمینه ارتقا معماری فراهم شود.