۲۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۲
تعداد بازدید: ۶۲۸۸۰۱
قدرتمندترین سلاحی که انسان تا به حال اختراع کرده است، چیست؟
کد خبر: ۱۳۷۷۸

پایگاه خبری تحلیلی خطوط؛

بمب اتم یا هیدروژن نه!/مراقب نباشیم نسل های آینده پشیمان می‌شوند

آنقدر قدرتمند است که: ۱- تلفن ثابت را قطع کرد ۲- تلویزیون را کشت ۳- کامپیوتر را حذف کرد ۴- ساعت را از چرخش انداخت ۵- دوربین را بی رنگ کرد

یکی از ناب ترین اشعار استاد شهریار خطاب به نابغه ریاضی و فیزیک مغرب زمین پروفسور انیشتن با مطلع" انيشتن يك سلام ناشناس البته می بخشي" _ به خاطر اختراع بمب اتمی در سال 1326 شمسی در نتیجه نظریه نسبیت آلبرت انیشتن _ در مذمت بمب سازی اختصاص داده شده است که به نظر می رسد در عصر جدید باید به جای انیشتن، نام مخترع و پدر تلفن همراه  را جایگزین کرد.

۶- رادیو را از صدا انداخت ۷- چراغ قوه را خاموش کرد ۸- آینه را شکست ۹- روزنامه ها، مجلات و کتاب ها را پاره کرد ۱۰- بازی ویدیویی رو از بین برد ۱۱- کیف پول جیبی را محو کرد ۱۲- تقویم رومیزی و یادداشت را از میان برداشت ۱۳- کارت اعتباری را ساقط کرد.

و بدترین لطمه آن، این است که: ۱- زوج های زیادی را از هم جدا کرد ۲- بسیاری از خانواده ها و دوستی های خانوادگی را از هم پاشاند ۳- دانش آموزان را بی رمق و آنها را از مسیر موفقیت دور کرد و مانند پر در مسیر باد قرار داد.

کم کم متوجه می شویم که چشم مان را هم کشته، ستون فقرات  ما را هم شکسته و ذهن و فرهنگ ما را هم تغییر داده و خواهد کشت.

او در راه از بین بردن نسل بعدی ماست.

بمب اتم یا هیدروژن نه!/مراقب نباشیم نسل های آینده پشیمان می‌شوند

اگر مراقب خود نباشیم جان و روح مان را مچاله کرده و دل هایمان را  سخت و سنگین خواهد کرد و کاری می کند که نسل های آینده پشیمان شوند در حالی‌که پشیمانی سودی نخواهد داشت.

و قطعا در آینده نه چندان دور شاید به دنبال کنترل اذهان باشد.

تصور نکنید بمب اتم یا هیدروژن است، بلکه تلفن همراه است!

تلفن همراه نیرویی است که نباید آن را دست کم گرفت.

پس بیائیم با استفاده صحیح از این سلاح ویرانگر هرگز دچار سانحه و پشیمانی نشویم.

مارتین کوپر، یک سلام ناشناس البته می بخشی ...

بمب اتم یا هیدروژن نه!/مراقب نباشیم نسل های آینده پشیمان می‌شوند

خالی از لطف نخواهد بود به بهانه شبیه سازی تبعات ویرانگر تلفن همراه اختراع مارتین کوپر با تبعات نظریه نسبیت انیشتن منتج به بمب اتمی، مروری داشته باشیم بر داستان و پیام نابغه شعر و ادب مشرق زمین به نابغه ریاضی و فیزیک مغرب زمین.

استاد شهریار، آن مرد شریف، با طبع ظریف، لطیف و بی مثالش اشعار بسیار بی بدیلی را به فراخور مناسبت های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... ایران و جهان سروده است که یکی از ناب ترین آنها خطاب به نابغه ریاضی و فیزیک مغرب زمین پروفسور انیشتن با مطلع" انيشتن يك سلام ناشناس البته می بخشي" _ به خاطر اختراع بمب اتمی در سال 1326 شمسی در نتیجه نظریه نسبیت آلبرت انیشتن _ در مذمت بمب سازی اختصاص داده شده است که به نظر می رسد در عصر جدید باید به جای انیشتن، نام مخترع و پدر تلفن همراه  را جایگزین کرد و گفت: " مارتین کوپر، یک سلام ناشناس البته می بخشی! ...

در سال 1326 شمسی اختراع بمب اتمی در نتیجه نظریه نسبیت آلبرت انیشتن ، وحشتی عجیب در دنیا ایجاد کرد و جمعی از اساتید و دانشجویان تهران، دست به دامن استاد شهریار می شوند، موضوع را کاملاً شرح می دهند، نگرانی و وحشت مردم جهان را با او در میان می گذارند و یادآوری می کنند که شهریار، نابغه شعر و ادب مشرق زمین می تواند، انیشتین آن نابغه ریاضی و فیزیک مغرب زمین را متاثر بکند. خود استاد شهریار می فرمودند: «چنان منقلب شدم که گویی بمب اتم کره زمین را به کلی نابود کرد و پودر آن در فضای بیکران پخش شد. از جسم خاکی رهیدم. در عالمی اعلا به درگاه خداوند متوسّل شدم: خدایا کمکم کن. پروردگارا، قدرتی می خواهم که دل آن سلطان ریاضی را نرم کنم. اکنون که من مامور این امر مهم شده ام، شرمنده ام مگردان ». آری، شهریار ادب شرق، توفیق الهی را کسب می کند و همان شب، شعر « پیام به انیشتین» آفریده می شود. این شعر به قدری روان و منسجم و صمیمی و موثر، خلق می شود که گمان نمی رفت هیچ سنگدلی را یارای مقاومت در برابرش باشد. بلافاصله این شعر به زبان های انگلیسی، آلمانی، فرانسه و روسی ترجمه می گردد. عده ای به سرپرستی دخترش (خانم مریم یا شهرزاد بهجت تبریزی) مامور می شوند که شعر را به انیشتن برسانند. از مدیر دفترش در اقامتگاهش وقت می گیرند، روز موعود فرا می رسد. ترجمه فصیح انگلیسی شعر را در اقامتگاه انیشتن، برایش می خوانند. آنچنانکه حاضران نقل کرده اند آن بزرگمرد عالم دانش، دو بار از جای خود برمی خیزد. دو دستش را بر صورتش می نهد و می فشارد. قطرات اشک بر شیشه عینکش نمایان می شود. با چهره ای اندوهگین یکباره، با صدایی بلند فریاد می زند: «به دادم برسید » بعد سکوت می کند و صورتش را در میان دو دستش می گیـرد و غرق در بحر تفکر می گردد. سکوت غم انگیزی فضای اقامتگاهش را پر می کند. دقایقی بعد، می خواهد که شعر بار دیگر خوانده شود. این بار پس از شنیدن آن به خارج از اتاقش می رود و با وضعیتی مغموم در باغ مخصوص اش قدم می زند. گویا تا آخر عمر هم همیشه غمگین بوده است.  در این شعر استاد شهریار در قالب ادبی  شعر نو، با کمال ادب و احترام یک هیئت حسن نیت را با دسته گل و هدایای خاص به حضور سلطان ریاضی می فرستد و پس از تعارفات لازم و تمجید از دستاورد های علمی، موضوع اصلی پیام را مطرح می کند!

انيشتن، يك سلام ناشناس البته می بخشي...

بمب اتم یا هیدروژن نه!/مراقب نباشیم نسل های آینده پشیمان می‌شوند

 

انيشتن يك سلام ناشناس البته می بخشي

دوان در سايه روشن های يك مهتاب خليايی

نسيم شرق می آيد شكنج طره ها افشان

فشرده زير بازو شاخه های نرگس و مريم

از آنهايی كه در سعديه شيراز می رويد

ز چين و موج درياها و پيچ و تاب جنگل ها

دوان می آيد و صبح سحر خواهد بسر كوبد

در خلوت سرای سلطان قصر رياضی را

درون كاخ استغناء فراز تخت انديشه

سر از زانوی استقراء خود بردار

به اين ميهمان كه بی هنگام و ناخوانده است در بگشای

اجازت ده كه با دست لطيف خويش بنوازد

به نرمی چين پيشانی افكار بلندت را

به آن ابريشم انديشه هايت شانه خواهد زد

نبوغ مشرق نيز با آيين درويشی

به كف جام شرابی از صبوی حافظ و خيام

به دنبال نسيم از در مي زند زانو

كه بوسد دست پير حكمت دانای مغرب را

انيشتن آفرين بر تو

خلاء با سرعت نوری كه داری در نورديدی

زمان در جاودان پی شد، زمان در لامكان طی شد

حيات جاودان كز درك بيرون بود پيدا شد

بهشت روح علوی كه دين می گفت جز اين نيست

تو باهم آشتی دادی جهان دين و دانش را

انيشتن ناز شست تو

نشان دادی كه جرم و جسم چيزی جز انرژی نيست

اتم تا می شكافد جزء جمع عالم بالاست

به چشم مو شكاف اهل عرفان و تصوف نيز

جهان ما حباب روی چين آب را ماند

من ناخوانده دفتر هم كه طفل مكتب عشقم

جهان جسم موجی از جهان روح می بينم

اصالت نيست در ماده

انيشتن صد هزار احسنت وليكن صد هزار افسوس

حريف از كشف و الهام تو دارد بمب می سازد

انيشتن اژدهای جنگ

جهنم كام وحشتناك خود را باز خواهد كرد

چه می گويند

مگر مهر و وفا محكوم اضمحلال خواهد بود

مگر آه سحرخيزان سوی گردون نخواهد شد

مگر يك مادر از دل وای فرزندم نخواهد گفت

انيشتن بغض دارم در گلو دستم به دامانت

نبوغ خود به كام التيام زخم انسان كن

سر اين ناجوانمردان سنگين دل به راه آور

نژاد و كيش و مليت يكی كن ای بزرگ استاد

زمين يك پايتخت امپراتوری وجدان كن

تفوق در جهان قائل مشو جز علم و تقوی را

انيشتن نامی از ايران ويران هم شنيدستی

به اين وحشی تمدن گوشزد كن حرمت ما را

حكيما محترم می دار مهد ابن سينا را

انيشتن پا فراتر نه جهان عقل هم طی كن

كنار هم ببين موسی و عيسي و محمد را

كليد عشق را بردار و حل اين معما كن

وگر شد از زبان علم اين قفل كهن وا كن

انيشتن باز هم بالا

خدا را نيز پيدا كن.

بمب اتم یا هیدروژن نه!/مراقب نباشیم نسل های آینده پشیمان می‌شوند

 

برچسب ها: شهریار آلبرت انیشتن مارتین کوپر بمب اتمی تلفن همراه خانواده دانش آموزان زوج های جوان
ارسال نظر
آخرین اخبار