تحولات حول محور احیای برجام همچنان ادامه دارد و به نظر میرسد که پیشرفتهای بسیاری حاصل شده و طرفین پس از زورآزمایی و طنابکشی مذاکراتی؛ به نتایجی دست یافتند که شاید بیش از اینکه تاکنون امتیاز کسب کردند دیگر امکانش فراهم نباشد و هر دو طرف نیز به اهداف اصلی خود دست پیدا کردهاند. مساله عمده ایران این است که مساله هستهای و دانشافزایی ادامه پیدا کند. مساله بعدی تحریمهاست که ایران دغدغه این را دارد که تحریمها تا حد ممکن برداشته شود و در این شرایط بتواند پولهای بلوکه شده خود را آزاد کند، از طرفی هم به بازارهای جهانی برای عرضه و فروش نفت دسترسی داشته باشد و پیشرفتهایی را هم که در زمینه غنی سازی و تولید سانتریفیوژ داشته ماندگار باشد. اما برای آمریکا بیشتر دغدغه امنیتی مطرح است که ایران چنان فعالیتهایش مورد رصد و ارزیابی قرار گیرد و انحراف از فعالیت هستهای صلحآمیز قابل مشاهده باشد. این دو مساله دغدغه اصلی آمریکاییهاست که تاحدی در این مذاکرات و مواجهه بستههای پیشنهادی محقق شده ولی بحثهای فنی ریز مثل نحوه آزاد سازی اموال بلوکه ایران که چگونه انجام میشود و کدام یک در اولویت قرار دارد و دسترسی به بازارهای نفت و تحریمهای نفتی، بیمه و حمل و نقل ممکن است که برای طرفین جای بحث باشد. از این رو است که طرفین در کلیات و اصول نظرشان به هم بسیار نزدیک است ولی در هر صورت مسائل فنی و حقوقی به یک بحث سیاسی تبدیل شده که باید کاملا آمادگی پذیرش نتایج مذاکرات را داشته باشد. لذا، چون در امر سیاسی ظرفیت وجود ندارد و هر لحظه ممکن است هر سیاستمداری تحت تاثیر شرایط بیرونی یا مسائل داخلی خود تغییر عقیده دهد تضمینی از این جهت وجود ندارد. در نتیجه تا صد درصد توافق محقق نشود نمیتوانیم بگوییم که چقدر شانس موفقیت وجود دارد. حتی ۹۰ درصد یا بالاتر هم شانس وجود داشته باشد باید دید ده درصد بقیه چگونه خواهد بود و ممکن است به صد درصد تبدیل شود و منجر شود به اینکه یا توافق به تعویق بیفتد یا اینکه از دور خارج شود. یعنی طرفین به سراغ جایگزینی پلن B بروند که جایگزین احیای برجام شود؛ لذا با اینکه میتوان امیدوار بود که در چند وقت آینده توافق به انجام خواهد رسید، اما نمیتوان دقیقا گفت که طرفین چه زمانی به توافق خواهند رسید. سنجش میزان نزدیکی به توافق نهایی قابل ارزیابی کمی نیست.
یوسف مولایی کارشناس مسائل بینالملل