محمدجواد اخوان در سرمقاله روزنامه جوان با تیتر جمعیت با پرداخت پول زیاد نمیشود نوشت: معمولاً وقتی سخن از دلایل کاهش فرزندآوری به میان میآید، پاسخها سریع به سمت مشکلات معیشتی و اقتصادی میرود و بهطور کلیشهای تصور میشود دلیل اصلی اقتصادی است.
اصل این پدیده در واقع «جهانیسازی ارزشهای فرهنگی و اجتماعی» است که در سه دهه گذشته به کمک رسانههای جهانی و صنایع فرهنگی دنبال شده و فضای مجازی شتابدهنده محیطی آن بوده است. تحمیل «نرم»های بینالمللی و ترویج تدریجی و بدون سروصدای برخی از سنتهای اجتماعی نوپدید و وارداتی، کلانپروژهای است که در طول این سالها بهصورت مستمر و پرشدت ادامه یافته است. آماج اصلی این پروژه نهاد «خانواده» بوده و تضعیف و حتی انهدام آن هدف کانونی پیشبرندگانش بوده است. بر همین اساس، در عموم تولیدات رسانهای جریان اصلی ارزشهای مربوط به خانواده تضعیف شده و در مقابل، ضدارزشهایی، چون انحرافات جنسی، خانوادههای ناقص، اصالت یافتن حیوانات خانگی و... برجسته شدهاند.
نیمنگاهی گذرا بر وضعیت شاخصههای مرتبط با خانواده و جمعیت در کشورهای غربی بهخوبی نشان میدهد که پیامدهای این روند چه بوده و چگونه نهاد خانواده در معرض فروپاشی کامل قرار گرفته است. در واقع وضعیت کنونی غربی، آینده پیش روی همه جوامعی است که الگوی غربی را سرلوحه خود قرار دادهاند. کاهش تمایل به ازدواج در جوانان، افزایش چشمگیر طلاق، تشدید انحرافات اخلاقی، دوری از فرزندآوری و روی آوردن به حیوانات خانگی و... بخشی از نشانههای تأثیر این سبک زندگی در سایر جوامع از جمله جامعه ما هستند. به این دلیل است که بخشی از افراد جوان و بزرگسال به رغم تمکن مالی از تشکیل خانواده پرهیز میکنند یا تأهل بدون فرزند را ترجیح میدهند.
ریشه تمام این نگرشها را باید در تعریفی دید که در تمدن غرب از مفهوم «زندگی» ارائه میشود؛ تعریفی کاملاً «التذاذگرایانه و مادی». چنین انسانی موجودی تکساحتی و کاملاً لذتمحور است. هیچ هدفی بالاتر از کسب لذت حداکثری برایش متصور نیست و همه عالم و حتی همنوعانش را در خدمت کسب لذت خود میداند. این برداشت البته ریشه در نگرش اومانیستی (Humanism) دارد که انسان را محور همهچیز میداند و این انسان است که بنیاد عالم بر طبق منافع او بنا میشود. برای انسان لذتطلب، کسب لذت در این لحظه و امروز اولویت اصلی است و از هرچه مزاحم لذت اینک اوست اجتناب میورزد. تعهد و مسئولیت بار متکلفانهای است که آن را خوش نمیدارد، پس ازدواج نمیکند و فرزنددار نمیشود تا مسئولیت تأهل و عائلهمندی را نپذیرد. بهجای آن به همخانگی غیرمشروع یا نگهداری حیوان خانگی روی میآورد که هر لحظه بتواند از مسئولیت آن بگریزد و بدون عواقبی به آن پایان دهد. هرچند جامعه ما بسیار از این مختصات جامعه غربی مدرن دور است، اما نمیتوان انکار کرد که فرهنگ و سبک زندگی غربی بر جامعه ما نیز تأثیراتی داشته و در طبقاتی که هرچه بیشتر متأثر از فرهنگ غرب هستند، این سنخ گرایشها بیشتر مشهود است.
ازاینرو باید گفت در واقع مسئله اصلی در چالش جمعیتی کشور، فرهنگی و اجتماعی است و منحصر دانستن آن به مسائل اقتصادی، کمکی به حل مسئله نمیکند. باید طرحی نو درانداخت و بر اصلاح سبک زندگی و فرهنگ عمومی تمرکز کرد.