۲۱ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۵
تعداد بازدید: ۱۱۰۴۹۸
کد خبر: ۲۹۳۱۳

تغییرات بنیادین ارزشی در جامعه ایران

پایگاه خبری تحلیلی خطوط: یکی از مهمترین نظریه پردازان معاصر در زمینه تغییرات ارزش‌های اجتماعی اینگلهارت است. اینگلهارت در تئوری ارزش‌ها ثابت می‌کند که هر ارزش جدیدی که وارد یک جامعه و اجتماع شود ابتدا ۵ درصد موافق دارد، ولی به مرور زمان ۹۵ درصد موافق و ۵ درصد مخالف خواهد داشت در این زمینه مثال‌های مختلفی را می‌توان ارائه کرد در نظر بگیرید زمان ورود ویدئو یا ماهواره به ایران در ابتدا ۵ درصد از این وسایل مدرن استفاده می‌کردند، ولی در حال حاضر فقط ۵ درصد استفاده نمی‌کنند. دیگر ارزش‌های اجتماعی هم بر این اساس در جامعه نهادینه می‌شود. ایران در دهه ۵۰ از اجتماع مکانیکی به جامعه ارگانیکی گذار نموده است، ولی متاسفانه بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان ایران را در مرحله گذار به شمار می‌آورند.

اجتماع مکانیکی یعنی اجتماع طبقاتی و بالطبع اجتماع طبقاتی نیازمند تحلیل طبقاتی می‌باشد، ولی در جامعه ارگانیکی تحلیل طبقاتی رنگ می‌بازد در جامعه ارگانیکی احترام و شخصیت و معرفت و بسیاری دیگر از ارزش‌ها برای تمامی افراد جامعه مهم و اساسی می‌باشد. در واقع مخرج مشترک ارزش‌های جامعه ارگانیکی کنش انسانی می‌باشد. پس اگر به ارزش‌های فرد توهین کنید یا در آن زمان کنش متقابل را مشاهده خواهید کرد، یا اینکه اگر در آن واحد کنش متقابل نشان ندهد رفتار سرکوب شده در زمان مناسب پرخاش خواهد کرد که نتیجه آن تغییرات ارزشی در جامعه می‌باشد.

در ایران به خاطر برخی تنگ نظری‌هایی که از طرف حاکمیت در چهار دهه گذشته اتفاق افتاد ایرانیان کنشگری اجتماعی را تعطیل کردند و همه چیز را به داخل خانه‌ها بردند. در این زمینه هزاران مثال می‌توان زد از استخر‌های خانوادگی تا سینمای خانوادگی، از آموزش‌های خصوصی در زمینه زبان انگلیسی تا موسیقی و رقص و هزاران فعالیت هنری، از رفاه تا پارتی، از نوشتن کتاب تا محافل بحث تمامی این شاخص‌ها نشان دهنده تغییرات ارزشی بنیادین در جامعه است و جالب است خانواده‌های گروه‌های متنفذ و گروه‌های فشار در این تغییرات ارزشی پا به پای دیگر خانواده‌ها توسعه یافته اند و به خاطر اینکه این گروه‌های متنفذ و فشار از امنیت اقتصادی بهتری برخوردار بوده اند فرزندان خود را برای تحصیل، بیشتر به خارج از کشور فرستاده اند و آن‌ها بیش از همه همسالان با مفاهیم کنش انسانی و انتقادی و حقوق بشری آشنا شده اند و این مسئله در شرایط خطیر کنونی مهمترین چالش گروه‌های محافظه کار و متنفذ و فشار محسوب می‌شود. در واقع این گروه‌ها از نگاه خانواده خود تحت فشار‌های شدید سیاسی و اجتماعی قرار گرفته اند. به زعم کارل مارکس هر چیز تضاد خود را در دل خود تولید می‌کند. گروه‌های محافظه کار و متنفذ و فشار که تا دیروز به راحتی می‌توانست در جامعه سلطه ورزی کند، ولی در شرایط کنونی تغییر دوران اتفاق افتاده خودشان با فشار‌های همه جانبه اطرافیان مواجه شده اند.

در مثالی دیگر خانواده‌ها در سعی و تلاش هستند کودکان را از ۲ سالگی به انواع آموزش‌ها اعم از موسیقی، ورزش، زبان‌های خارجی و رفتار‌های مدرن شخصیتی بزرگ و نخبه تربیت کنند و باید بدانند که پس از ۵ سالگی شخصیت کودک شکل گرفته و اگر به این شخصیت شکل گرفته توهین شود منتظر کنش متقابل باشید.
این مسئله حلقه گمشده بسیاری از روانشناسان و جامعه شناسان و حتی تحلیلگران سیاسی و اجتماعی است.
در مسئله نوع کنشگری دهه هشتاد و نودی‌ها باید به تحلیل فراطبقاتی پرداخت در تحلیل فراطبقاتی مسئله اصلی ارزش و احترام و شخصیت فردی و خانوادگی در نهایت کنش انسانی و انتقادی و حقوق بشری می‌باشد.

در هر روی گروه‌های محافظه کار و متنفذ و فشار بدانند که نظریه تغییرات ارزشی اینگلهارت همچون تئوری نسبیت انیشتن و یا قوانین نیوتن علم محسوب می‌شود و نمی‌توان معرفت شکل گرفته و تغییرات ارزشی را متوقف یا به عقب برگرداند. اگر در این زمینه زیاد مقاومت کنند گروه‌های مزبور با خسارت‌های جبران ناپذیری مواجه خواهند شد.

حسین بشیری گیوی/ جامعه‌شناس

برچسب ها: جامعه شناسی جامعه تغییر
ارسال نظر
آخرین اخبار