نیروی محرکه دین اخلاق است و مذهب. راه و روشی است که برای رسیدن به اهداف دین کاربرد دارد. اگر اخلاق دچار انحراف از معیار شود و با دستورات و قوانین دینی همساز نگردد خلاف نص صریح قرآن عمل شده است زیرا خداوند در قرآن خطاب به پیامبر میفرماید: «ادع الی سبیل ریک بالحکمه و الموعظه حسنه و جاد لهم باللتی هی احسن» [دعوت کن به راه پروردگارت با حکمت و پند و اندرز نیکو به بهترین راه]یعنی در اسلام هدف وسیله را توجیه نمیکند. به معنای دیگر ما حق نداریم برای رسیدن به هدفمان به هر وسیلهای متوسل شویم. اگر هدف گشت ارشاد مقابله با بدحجابی است و به اصطلاح اصلاح رفتارها، استفاده از زور برای وادار کردن زنان به حفظ حجاب در واقع انحراف از معیارهای اخلاق اسلامی است که نه خدا و پیامبر (ص) و نه ائمه به آن راضی نبوده و نیستند.
تهاجم فرهنگی غرب که در قرن بیستم آثار آن در تمامی کشورهای جهان اعم از مسلمان و غیرمسلمان قابل مشاهده است یک حرکت نرم افزاری است نه سخت افزاری و مقابله با آن با اقدامات سخت افزاری ناممکن است.
اگر حجاب برای زنان و دختران امری نیک و پسندیده است و با معیارهای اسلامی همخوانی دارد به کارگیری سنت پیامبر و ائمه هم ضامن بقای دینداری اسلامی است. در سنت پیامبر که خداوند او را دارای حسن خلق خطاب کرد و رفتار او را سنت حسنه دانست برای ارشاد مردمان از زور و نیروی نظامی استفاده نشده است.
متأسفانه این تصور غلط که قدرت مالی و نظامی و هم قدرت حاکمیت میتواند در مقابل آنچه ما نمیپسندیم فائق آید اشتباهی است که مدام در طول سالیان تکرار کرده ایم و از آن نتیجه عکس گرفته ایم. نمونه تاریخی آن اقدامات رضاشاه برای کشف حجاب بود که نتوانست آن را همه گیر کند و بالعکس اکثریت زنان و مردان ایران با آن مقابله کردند.
حتی نامه اشرف پهلوی به خانم فرخ رو پارسا که آن زمان وزیر آموزش و پرورش بود برای کشف حجاب دخترانی که در دانشسراهای راهنمایی برای معلمی آموزش میدیدند کارساز نشد. دانشگاه آزاد اسلامی هم که دانشجویان دختر بدون چادر را به دانشگاه راه نمیداد به هدف خود نرسید زیرا صورت ظاهر در کلاسها حفظ میشد، اما دخترانی که موافق نبودند وقتی از دانشگاه بیرون میآمدند چادر را از سر برمی داشتند و آن را در کیف خود میگذاشتند و راهی خانه میشدند مگر دانشجویانی که به حجاب باور داشتند.
به هر تقدیر روش گشت ارشاد یک قمار دو سر باخت است به این معنی که نارضایتی از نظام جمهوری اسلامی و دولتمردان آن را دامن میزند، راه فرار از کشور را برای ناراضیان فراهم میکند و افکار عمومی مردم دنیا را نسبت به اعمال روشهای غیرمرسوم ارشاد برعلیه ما بسیج میکند و به نوعی تنفر ایجاد میکند و اگر ما توانسته باشیم حفظ ظاهر را در جامعه اعمال نماییم نتوانسته ایم آن را نهادینه کنیم.
نکته مهمتر اینکه دشمنان نظام جمهوری اسلامی از این کار ما بهانهای به دست آورده اند که شبانه روز بر علیه نظام و دولتمردان آن تبلیغات سوء راه بیندازند و نظام اسلامی ما را زن-ستیز معرفی کنند.
مفهوم این سخنان و تحلیل موضوع به این معنی نیست که بگذاریم هر چه پیش آید و هر کس هر لباسی که دل بسته به آن است را بپوشد که در واقع نقض غرض است بلکه باید روش خود را از به کارگیری روشهای سخت افزاری به نرم افزاری تغییر دهیم. یک کار خوب را نباید با یک روش بد به انجام رسانیم. فرهنگ سازی کنیم. یک مثال میزنم مگر قبل از انقلاب زنان با حجاب و مؤمن به صورت خودجوش و با حجاب کامل در پیروزی انقلاب اسلامی تأثیرگذار نبودند؟
مگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از دختران و زنان به حجاب اسلامی روی نیاوردند؟ پس چه شد که حجاب به یک موضوع سیاسی تبدیل شد و دستاویزی برای تخریب افکار عمومی گردید؟
حجاب در واقع یک صورت ظاهر دارد و یک سیرت باطن. صورت ظاهر آن اگر ریشه در باطن نداشته باشد اولاً ریاکارانه است ثانیاً ناباورانه که نه تنها تنفر ایجاد میکند بلکه به حربهای برای مقابله با نظام و اسلام تبدیل میشود آنگاه آنچه را که دشمنان میخواهند با کمک ما به آن میرسند. یعنی اینکه رسماً اعلام کنیم بی حجابی یک مشکل امنیتی است. میتواند امنیتی بشود و میتواند امنیتی نشود. بستگی دارد که ما چه راهکاری برای آن اعمال کنیم.
کسی که خود را به لانه زنبور میرساند تا آن را تخریب کند اگر پوشش مناسب نداشته باشد زنبورها او را میگزند و از پای درمی آورند. پوشش همان روشهای نرم افزاری برای پیشگیری است.
حربه مظلوم نمایی که امروز از زبان مخالفان حجاب شنیده و دیده میشود حربهای است که همراه با دیدگاههای سیاسی و مخالفتها به بهانههای دیگر تأثیرگذار است و بی تفاوتها و یا حتی موافقان حجاب را هم به میدان میآورد.
همین روزها در فضاهای مجازی بعضی از روحانیان و مراجع هم موضع گیری کرده اند و به روشهای گشت ارشاد ایراد گرفته اند.
اگر نطفه آغازین انقلاب اسلامی در قم بسته شد مخالفت با آن هم میتواند از همان قم شروع شود. مثل ظهور رنسانس که از واتیکان و ایتالیا شروع شد. یاران و دوستان انقلاب را به دشمنان تبدیل نکنیم که مجبور شویم هر آنچه خورده ایم را بالا بیاوریم. دولتمردان ما می-باید مدبرتر باشند و با دست خود دشمن تراشی نکنند.
به قول مولانا:
«از محبت خارها گل میشود
از محبت سرکهها مل میشود...»
وقتی رئیس جمهور خطاب به خانواده مرحومه مهسا امینی میگوید: مثل اینکه این ضایعه برای دختر خودم پیش آمده و از این کار متأسفم گشت ارشاد دیگر با روشهای نامناسب موضوعیت ندارد.
والسلام