قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در اصل سی ام صراحتا آموزش و پرورش را برای تمام ایرانیان تا مقطع متوسطه رایگان اعلام کرده است، ولی به نظر میرسد برای رسیدن بهاین هدف و عملیاتی کردن آموزش و پرورش رایگان و عادلانه برای همه اقشار جامعه، اراده ای نبوده و نیست و بعد از شهادت دکتر رجایی، نگاه حاکمان و دولتمردان بیشتر انتفاعی در قالب غیر انتفاعی بوده که متاسفانه عملیاتی و تقویت شده است.
چگونه باور کنیم که سیاست گذاران آموزش و پرورش چنان ضعیف عمل کرده ا ند و با جذب کادر ضعیف با عملکرد ضعیف در مدیریت ادارات و آموزش مدارس، عامل فرار معلمان و دانش آموزان علاقمند به خدمت و تحصیل، به طرف مدارس خصوصی شد ه اند.
چگونه باور کنیم که خود آموزش و پرورشی ها، اولین مدارس انتفاعی را راه اندازی کردند و به بهانه های واهی، دو گانگی و چند گانگی در ایجاد مدارس آموزشی و تبعیض و طبقاتی شدن مردم در همه شهر ها را کلید زده اند ؟
چگونه باور کنیم که خود آموزش و پرورشی ها، بلای طبقاتی بودن و انتفاعی و غیر انتفاعی را در سفره تعلیم و آموزش آورده ا ند چنانکه معلم علاقمند و باسواد هم رغبتی برای تدریس در مدارس دولتی نداشته و خانواده های دارای امکانات مالی هم به سوی انتفاعی ها روی گردان شدند و حاصل کار غلط این شده که نباید میشد؟
چگونه باور کنیم که هر ساله در بودجه کشور ، برای هر دانش آموز سرانه آموزشی تعریف شده و اختصاص می یابد ولی یا تخصیص بودجه واقعی و بموقع نبوده و نیست و یا هزینه کرد غیر واقعی و مدیریت های ضعیف وزارت خانه و ادارات کل، مانع توزیع عادلانه بودجه و پوشش هزینه کامل مدارس دولتی بوده و عامل فرار معلمان و دانش آموزان را فر اهم آورده است ؟
چگونه باور کنیم که اگر همه دانش آموزان بخواهند از امکانات رایگان دولتی استفاده کنند و همه دانش آموزان در مدارس دولتی با امکانات یکسان تحصیل کنند معلم و کلاس و امکانات آموزشی دولتی پاسخگوی تقاضای مردم نبوده و نخواهدبود و سوال ... خواهد بود که مسئولین آموزش و پرورش و دولت و مجلس و نمایندگان مدعی عدالت و ... ، در این ۴۳ سال کجای کار بوده اند و چه کردهاند که الان با این همه کمبود کلاس و معلم و امکانات آموزشی مواجه گشتهایم و انواع مدارس ... مثل قارچ روییده و طبقاتی شدن جامعه را کلید زده اند و اهداف انقلاب را زیر سوال برده اند و...؟